فرناندو جوزه تورس سانز متولد 20 مارچ 1984 در شهر فواِنلابرادای اسپانیا(شهری در جنوب این کشور)و در همسایگی مادرید متولد شد.فوتبالش را از باشگاه نوجوانان اتلتیکو مادرید در سال 1995 آغاز کرد و در 17 سالگی به تیم بزرگسالان این تیم در آمد.اولین بازیش را برای این تیم در مقابل لژانس انجام داد و یک هفته بعد اولین گل خود را در برابر آلباسته به ثمر رساند.لقب او " اِل نینو " است که از زمان بچگی به او داده شده بود.
در فصل 02-2001 هنگامیکه اتلتیکو جواز حضور دوباره به لالیگا را بدست آورد ، تورس 17 ساله سال خوبی را در امر گلزنی پشت سر نگذاشت و فقط توانست 6 گل را در 36 بازی به ثمر برساند.
بیوگرافی علی دایی
علی دایی متولد ۱ فروردین سال ۱۳۴۸، بازیکن سابق تیم ملی ایران و سرمربی کنونی این تیم و سرمربی سابق تیم سایپا و از مشهورترین بازیکنان تاریخ تیم ملی فوتبال ایران است. او در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۸۶، طی حکمی از سوی علی کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال ایران با قراردادی سه ساله به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران اعلام شد. دایی تا پایان جام جهانی ۲۰۰۶ بازیکن اصلی و کاپیتان تیم ملی ایران بود.
زندگی نامه ی ایکر کاسیاس
روز ۲۰ می ۱۹۸۱ پسر بچه ای در محله موستولس شهر مادرید به دنیا امد که بعد ها به یکی از بزرگترین دروازه بانان دنیا تبدیل شد.
ایکر کاسیاس فرناندز نام کامل این دروازه بان است وی توانست در سال ۲۰۰۸ به افتخاری دست یابد که خیلی از بزرگان فوتبال اسپانیا ارزوی ان را داشتند.
زندگینامه
رونالدو ده آسیس موریرا (زادهٔ 21 مارس 1980 در پورتو آلگره، برزیل) فوتبالیست مشهور برزیلی است که بیشتر با نام رونالدینیو گائوچو یا تنها «رونالدینیو» شناخته میشود. رونالدینیو در زبان پرتغالی به معنی «رونالدوی کوچک» است و جهت تمیز دادن او از رونالدو استفاده میشود.
رونالدینیو در حال حاضر در بارسلونای اسپانیا بازی میکند و با این تیم به قهرمانی لیگ اسپانیا (2 بار) و جام قهرمانان اروپا رسیده است. او تا بحال دو بار از سوی فیفا به عنوان بهترین بازیکن سال برگزیده شده است.
او در ضمن از موفقترین بازیکنان تیم ملی برزیل است و با این تیم به قهرمانیجام جهانی 2002 رسیده است.
تیم ملی برزیل
رونالدینیو در تیم زیر 17 سال برزیل شرکت داشت و در جام جهانی زیر 17 سال مصر 1997 برای برزیل به میدان آمد و درخشید. رونالدینیو اولین بار در 19 سالگی و در 1999 به تیم ملی بزرگسالان برزیل دعوت شد و در 26 ژوئن آن سال برای اولین بار مقابل لاتویا به میدان آمد. اولین تورنمنتی که او در آن شرکت داشت جام ملتهای آمریکای جنوبی 1999 بود که او در اولین بازی خود در آن (در مقابل ونزوئلȧ) گلی را به ثمر رساند و در پیروزی برزیل نقش داشت.
رونالدینیو در فتح جام جهانی 2002 توسط برزیل نیز نقش داشت و مشخصا در مرحلهی یک چهارم نهایی از روی ضربهی آزاد و از فاصلهی 25 متری دروازهی انگلستان را گشود. او در همان بازی به علت خطا روی دنی میلز اخراج شد و نیمه نهایی را از دست داد اما مجدداً در فینال به میدان آمد و در پیروزی دو بر صفر مقابل آلمان و فتح جام شرکت داشت.
در 9 ژوئن 2005 او به عنوان کاپیتان تیم ملی برزیل در مسابقات جام کنفدراسیونها شرکت کرد و به همراه برزیل فاتح آن مسابفات شد. فینال آن بازیها بین آرژانتین و برزیل بود که به پیروزی 4-1 برزیلیها انجامید و رونالدینیو بهترین بازیکن این دیدار شناخته شد.
رونالدینیو در تیم برزیل برای جام جهانی 2006 حضور دارد و انتظار میرود از بهترین بازیکنان این تیم و کل جام باشد.
رونالدینیو فوتبال حرفهای را از تیم جوانان گرمیو (در شهر پورتو آلگره) شروع کرد. اولین مربی او لوئیس فیلیپ اسکولاری بود که بعدها در فتح جام جهانی 2002 نیز مربی او شد. او برای اولین بار در جام باشگاههای آمریکای جنوبی در تیم بزرگسالان به دنیا آمد و سبک بازی، شم گلزنی، و قدرت کنترل توپ توسط او به شهرتش انجامید و نهایتا در 1999 در سن 19 سالگی به تیم ملی برزیل دعوت شد.
او در سال 2001 درصدد جدایی از گرمیو بود و از بسیاری از باشگاهها بخصوص باشگاههای انگلیسی پیشنهاد داشت. علیرغم تمام این پیشنهادات (و برای مثال پیشنهاد باشگاه لیدز با رقمی نجومی) او به لیگ فرانسه رفت و با پاری سن ژرمن قراردادی پنج ساله بست.
در 19 ژولای 2003 رونالدینیو با مبلغ 18 میلیون پاوند به بارسلونا پیوست. خوان لاپورتا، رئیس وقت بارسلونا، ابتدا قول آوردن دیوید بکهام را به هواداران داده بود اما پیوستن بکهام به رئال مادرید او را بر آن داشت که به دنبال رونالدینیو برود و نهایتا از سد رقبایی چون منچستر یونایتد گذاشت و رونالدینیو را جذب کرد. بدین ترتیب رونالدینیو در میان بازار شایعات به باشگاهی پیوست که قبلا برزیلیهای بسیاری را در پرورش داده بود: اواریستو، روماریو،رونالدو و ریوالدو.
رونالدینیو از همان ابتدا هنر خود را در بارسلونا نیز نشان داد. او در بازی تدارکاتی مقابل آث میلان گلی به ثمر رساند و از پایههای پیروزی 2 بر صفر تیمش بود. این اولین گل او برای بارسلونا بود.
او در اولین فصل حضورش در لالیگا به همراه بارسلونا به نایب قهرمانی آن رسید.در 20 دسامبر 2004 رونالدینیو از سوی فیفا به عنوان بازیکن برگزیدهی سال انتخاب شد و در این راه تیری آنری و آندری شوچنکو را مغلوب کرد.
در 19 نوامبر 2005 هنرنمایی رونالدینیو و به ثمر رساندن دو گل از سمت او بود که باعث پیروزی سه بر صفر بارسلونا مقابل رئال مادرید شد. رونالدینیو در سال 2004 و 2005 به خوبی برای تیمش به میدان رفت و به عنوان بهترین بازیکن اروپا و بهترین مهاجم جام قهرمانان اروپا انتخاب شد. رونالدینیو سومین فوتبالیست برزیلی تاریخ است که عنوان بهترین بازیکن سال اروپا را به دست میآورد. او در 19 دسامبر 2005 دوباره به عنوان بهترین بازیکن سال انتخاب شد و این عنوان را از فرانک لمپارد و ساموئل اتوو ربود. رونالدینیو در سال 2006 نیز در جام قهرمانان اروپا برای بارسلونا به میدان آمد. در 7 مارس 2006 او در بازی برگشت مقابل چلسی (در نوکمپ) انتقام سال گذشته را با به ثمر رساندن یک گل در تساوی یک بر یک مقابل چلسی گرفت. این تساوی باعث صعود بارسلونا به یک چهارم نهایی بازیها شد. جلوهی دیگر رونالدینیو در 18 آپریل 2006 و بازی رفت نیمهنهایی مقابل آث میلان بود که رونالدینیو با پاس خود، پایهگذار تک گل بازی توسط لودویک ژولی شد. بازی برگشت نیز بدون گل تمام شد تا رونالدینیو به همراه بارسلونا به فینال بازیها راه پیدا کند. در این میان در 3 می 2006 بارسلونا با شکست دادن یک بر صفر سلتاویگو قهرمان لیگ اسپانیا شد و رونالدینیو نیز این افتخار را به کارنامهاش افزود. تنها چند هفته بعد، در 17 می 2006، بارسلونا به فینال جام باشگاههای اروپا رفت و آنجا آرسنال را 2 بر یک مغلوب کرد. رونالدینیو این فصل را با مجموع 25 گل تمام کرد که تابحال بهترین رکورد او است.
زندگی شخصی
مادر رونالدینیو، میگوئلینا، سابقا فروشندهی خانهبهخانه بوده است و اکنون پرستار است. پدر او،ژائو، کارگر کشتی بود و در ضمن فوتبالیست آماتوری برای تیم کروزیرو. ژائو هنگام هشت سالگی رونالدینیو هنگام شنا در استخر خانوادگی دچار حملهی قلبی شد و درگذشت. برادر بزرگ رونالدینیو، روبرتو، در سطح حرفهای و برای باشگاه گرمیو بازی میکرد اما مصدومیت باعث شد فوتبال را کنار بگذارد. او در حال حاضر مدیر برنامههای رونالدینیو است.
رونالدینیو با خاناینا ناتیل ویانا مندس، رقاصهای که سابقهی شرکت در برنامهی تلویزیونی "دومینگائو ده فائوستائو" را داشت، ازدواج کرد و در 25 فوریه 2005 صاحب اولین فرزند خود از خاناینا شد و او را به یاد پدرش ژائو نامگذاری کرد.
معروف است که او از کودکی به فوتسال و فوتبال ساحلی علاقه داشت و استعدادش به همانجا برمیگردد.
رونالدینیو در ضمن از طرفداران پر و پا قرص موسیقی برزیلی است و با دوستانش طبل مینوازد و آواز ...
نام: تیری هانری ملقب به تی تی
تولد: 17آگوست 1977{پاریس}
قد: 182 سانتی متر
وزن: 80 کیلو گرم
پست: محاجم -{راست پا}
باشگاه ها:موناکو-یوونتوس-آرسنال-بارسلونا
افتخارات
برترین بازیکن جوان فرانسه در سال 1996
قهرمانی جام جهانی 1998
قهرمانی جام ملت های اروپا 2000
قهرمان جام کنفدراسیون ها در سال های 2991 و 2003
دارنده ی توپ طلای جام کنفدراسیون ها در سال 2003 با4 گل زده
کاپیتان تیم زیر 18 سال فرانسه
برنده ی کفش طلا یی انگلستان در فصل 2002-2001 با 23 گل و در فصل 2004-2003 با 30 گل
بهترین بازیکن سال فرانسه در سال های 2003 و2004 و2005
نایب قهرمانی جام باشگاه های اروپا درسال 2006
نایب قهرمانی جام جهانی در سال 2006
بهترین گلزن تاریخ فوتبال فرانسه و آرسنال
یک پدیده
تیری هانری در سال 1999 به آرسنال پیوست.پسر فرانسوی که کلید طلایی آرسنال شد و قفل هر دروازه ای را باز می کرد فوتبال ایتالیا را ترک گفت و به آرسنال پیوست. او روز 26 مرداد 1356 در شهر او لیس فرانسه به دنیا آمد. او دوران کودکی خود را با توپ فوتبال گزراند. بعد از کمی قد کشیدن با مسافرت به کشورهای مختلف و تماشای بازی های فوتبال،تجربه اش بیشتر و بیشتر شد.در سن 13 سالگی او پا به عرصه ی حرفه ای گذاشت.در سال 1995 به تیم موناکو پیوست و اولین بازی رسمی خود را در برابر ریوال در سن 17 سالگی تجربه کرد . قدرت تهاجمی تیری همه را متعجب ساخته بود و مطبوعات اورا پدیده ای جوان در فوتبال دنیا معرفی نمودنند.در سال 1996 در مسابقات جام جهانی زیر 20 سال در مالزی به همراه تیم فرانسه شرکت نمود.دو سال بعد و در سال 1998 در وطن خود طعم جام جهانی را چشید و با چند بازی درخشان خود را به جهانیان معرفی نمود.در سال 1999 به مدت 3 ماه به تیم یوونتوس رفت اما بعد از این مدت کوتاه به امانوئل پتی و پاتریک ویرا پیوست.در شروع کار خود با آرسنال،با دنیس برکمپ هلندی همبازی بود.در کنار او به بازی می پرداخت و روز به روز استعدادهای خویش را به معرض نمایش می گذاشت.بعد از مدتی تبدیل به مهاجم اصلی تیم آرسنال شد.حتی در یورو 2000 و جام جهانی 2002 کره و چاپن تیم فرانسه را همراهی نمود.در فصل 2005-2004 در34 بازی حضور داشت و در مجموع با 21 گل 3 کارت زرد و بدون کارت قرمز برای آرسنال گلزن ومفید بود.در فصل 2006-2007 با مصدومیت روبه رو شد و نتوانست به بازی بپردازد.بعد از آن پس از 7 سال آرسنال را ترک کرد و به آبی واناری پوشان پیوست.در فصل اول حضورش نتوانست ارزش هایش را به نمایش بگذارد.
بداقبالی
در 15 سال گذشته،هرگز جایزه ی بهترین بازیکن جهان به بازیکنی خارج از لیگ ایتالیا و اسپانیا تعلق نداشته است.ممکن است بتوان ناکامی هانری در کسب این جایزه را به بدشانسی اش در نبودن در یکی از این دو لیگ در سال های گذشته نسبت داد حالا هانری در اسپانیا ست ومی تواند این عنوان را کسب کند.
وین رونی در یورو ۲۰۱۲ |
|||
شناسنامه | |||
---|---|---|---|
نام کامل | وین مارک رونی[۱] | ||
زادروز | ۲۴ اکتبر ۱۹۸۵ (۲۸ سال) | ||
زادگاه | Croxteth، لیورپول، انگلستان | ||
قد | ۱٫۷۶ متر (۵ پا ۹ اینچ)[۲] | ||
پست | مهاجم | ||
اطلاعات باشگاهی | |||
باشگاه کنونی | منچستر یونایتد | ||
شمارهٔ پیراهن | ۱۰ | ||
باشگاههای جوانان | |||
۱۹۹۶–۲۰۰۲ | اورتون | ||
باشگاههای حرفهای* | |||
سالها | باشگاهها | بازی† | (گل)† |
۲۰۰۲–۲۰۰۴ | اورتون | ۶۷ | (۱۵) |
۲۰۰۴– | منچستر یونایتد | ۲۹۴ | (۱۵۰) |
تیم ملی‡ | |||
۲۰۰۰–۲۰۰۱ | زیر ۱۵ سال انگلستان | ۴ | (۲) |
۲۰۰۱–۲۰۰۲ | زیر ۱۷ سال انگلستان | ۱۲ | (۷) |
۲۰۰۲ | زیر ۱۹ سال انگلستان | ۱ | (۰) |
۲۰۰۳– | انگلستان | ۸۸ | (۳۸) |
*تعداد بازیها و گلها فقط مربوط به بازیهای لیگ داخلی است و آمار به روز شده در تاریخ ۲۷ دسامبر ۲۰۱۳. ‡ آمار بازیها و گلهای ملی بهروز شده در تاریخ ۲۲ دسامبر ۲۰۱۳ [۳] |
وین مارک رونی (به انگلیسی: Wayne Mark Rooney) (زاده ۲۴ اکتبر ۱۹۸۵) بازیکن فوتبال اهل انگلستان است که برای تیم فوتبال منچستر یونایتد و تیم ملی انگلستان در پست مهاجم بازی میکند.
رونی در ۹ سالگی به باشگاه اورتون پیوست و در سال ۲۰۰۲ نخستین بازی حرفهای خود را برای این تیم انجام داد. او دو فصل را در اورتون سپری کرد تا این که در سال ۲۰۰۴ با مبلغ ۲۵٫۶ میلیون پوند به باشگاه منچستر یونایتد پیوست. در همان سال، لقب «وازا» را به او دادند. [۴] از آن زمان تاکنون رونی به همراه یونایتد، ۵ بار در لیگ برتر، ۱ بار در لیگ قهرمانان اروپا، ۱ بار در جام باشگاههای جهان و ۲ بار در جام اتحادیه انگلیس جام را بالای سر بردهاست. او همچنین با یونایتد دو بار در لیگ برتر و دوبار در لیگ قهرمانان اروپا به مقام نایب قهرمانی رسیدهاست. در سپتامبر ۲۰۱۲، رونی دویستمین گل خودش را برای یونایتد زد و تبدیل به چهارمین گلزن برتر تاریخ این باشگاه شد. [۵]
رونی در سال ۲۰۰۳ نخستین بازی ملیاش را برای انگلستان انجام داد و جوانترین بازیکن تاریخ تیم ملی انگلستان شد (این رکورد بعداً توسط تئو والکات شکسته شد). او جوانترین گلزن تاریخ تیم ملی انگلستان نیز هست. [۶] او در مسابقات یورو ۲۰۰۴ چهار گل به ثمر رساند و به جوانترین گلزن جام ملتهای اروپا تبدیل شد. رونی در جامهای جهانی ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ هم برای تیم ملی کشورش به میدان رفت و به طور گستردهای از او، به عنوان بهترین بازیکن تیم ملی انگلستان یاد میشود. [۷][۸][۹][۱۰][۱۱] او دوبار در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ به عنوان بهترین فوتبالیست سال انگلستان انتخاب شد. با دو کارت قرمز، او در کنار دیوید بکهام بیشترین اخراج را در تیم ملی انگلستان داشتهاست.[۱۲]
در فصل ۱۰–۲۰۰۹ او به عنوان بازیکن سال پیافای و بازیکن سال افدبلیوای دست یافت. او تاکنون پنج بار بهترین بازیکن ماه لیگ برتر شده، رکوردی که تنها استیون جرارد به آن دست یافتهاست. او در رأیگیری نهایی توپ طلای سال ۲۰۱۱، پنجم شد و در تیم منتخب ۱۱ نفره سال قرار گرفت. گل قیچیبرگردان او به منچستر سیتی در سال ۲۰۱۱، به عنوان بهترین گل فصل و بهترین گل ۲۰ فصل اخیر لیگ برتر انگلستان انتخاب شد.[۱۳] بنا بر گزارشها، تا مارس ۲۰۱۱، وین رونی با درآمد سالیانهٔ ۲۰٫۷ میلیون یورویی (۱۸ میلیون پوند) سومین فوتبالیست پردرآمد دنیا بعد از لیونل مسی و کریستیانو رونالدو میباشد.[۱۴]
محتویات
[نهفتن]
تولد و نوجوانی[ویرایش]
وین رونی، فرزند توماس وین رونی و جنت ماری رونی، در کراستت، لیورپول به دنیا آمد.[۱۵] او ایرلندیتبار است[۱۶][۱۷] و دو برادر کوچکتر دارد.[۱۸][۱۹] در کودکی طرفدار تیم اورتونبود و قهرمان دوران کودکیاش دانکن فرگوسن بود.[۲۰]
دوران باشگاهی[ویرایش]
اورتون[ویرایش]
تیمهای پایه[ویرایش]
رونی فوتبالش را در مدرسه فوتبال لیورپول آغاز کرد که در آنجا موفق شد در یک فصل ۷۲ گل بزند. رکوردی که تا مهٔ ۲۰۱۰ پابرجا بود.[۲۱] در ۹ سالگی رونی برای باشگاه Copplehouse boys بازی میکرد و در آخرین فصل حضورش در آن تیم، ۹۹ گل زد. بعد از آن او توسط باب پندلتون مربی تیم اورتون کشف شد..[۲۲] رونی در ۹ سالگی به اورتون پیوست.[۲۳] در فصل ۹۶–۱۹۹۵، او در ۲۹ بازی ۱۱۴ گل برای تیم زیر ۱۰ و ۱۱ سالههای اورتون زد.[۲۴] و در ۱۵ سالگی برای تیم زیر ۱۹ سالههای باشگاه بازی میکرد.[۲۵] در راه رسیدن تیم اورتون به فینال جام حذفی جوانان انگلستان، وی در ۸ بازی ۸ گل به ثمر رساند.[۲۶] در سال ۲۰۰۲ رونی در اردوی آمادهسازی تیم بزرگسالان شرکت کرد و در یک بازی دوستانه موفق شد نخستین گلش را بزند.[۲۵]
راهیابی به تیم اول[ویرایش]
«از زمانی که من به انگلستان آمدهام، رونی بزرگترین استعدادی بوده که من دیدهام. قطعاً از زمانی که اینجا مربی شدهام، بازیکن زیر ۲۰ سالهای به این خوبی وجود نداشته.»
رونی در آوریل ۲۰۰۲، در بازی مقابل ساوتهمپتون روی نیمکت نشست، اما بازی نکرد.[۲۸] در ۱۷ اوت ۲۰۰۲، او برای اولین بار برای تیم اصلی اورتون به میدان رفت و به دومین بازیکن جوان تاریخ اورتون تبدیل شد.[۲۹] او نخستین گلش را برای اورتون در بازی جام اتجادیه مقابل رکسهام زد.[۳۰] او با زدن دو گل در آن بازی، تبدیل به جوانترین گلزن تاریخ تیم اورتون نیز گشت.[۳۱] در ۱۷ اکتبر ۲۰۰۲، درست پنج روز قبل از تولد ۱۷ سالگیاش، رونی در دقایق تلفشده بازی، دروازه آرسنال را گشود و ضمن خاتمه دادن به رکورد ۳۰ بازی بدون شکست این تیم، به جوانترین گلزن تاریخ لیگ برتر نیز مبدل گشت،[۳۲][۳۳] که این رکورد بعدها توسط بازیکنان دیگر شکسته شد.[۳۴] او پانزده روز بعد، دوباره مقابل لیدز یونایتد موفق به گلزنی شد.[۳۵]
در دسامبر ۲۰۰۲، رونی به عنوان شخصیت جوان ورزشی سال بیبیسی انتخاب شد.[۳۶]
منچستر یونایتد[ویرایش]
بازیکن سابق اورتون رویای پیوستن به الدترافورد را زمانی پایان داد که فقط ساعتی به پایان زمان نقل و انتقالات در روز سه شنبه ۳۱ اوت ۲۰۰۴ فرصت باقی بود.
اولین بازی وین در اولین بازی فصل ۲۰۰۳-۲۰۰۲ مقابل تاتنهام در گودیسون پارک بود. او نه بازی بعد اولین گل خود را در لیگ برتر به ثمر رساند – گل فوق العادهی دقیقه آخر که پیروزی دراماتیک ۲-۱ برابر آرسنال را سبب شد.
به زودی استعداد وین رونی در سطح بینالمللی آشکار شد و او در فوریه ۲۰۰۳ جوانترین بازیکن تیم ملی فوتبال انگلستان شد، زمانیکه به عنوان بازیکن ذخیره در بازی مقابل استرالیا در آپتون پارک به میدان آمد. او همچنین جوانترین بازیکنی شد که برای کشورش در بازی با مقدونیه در ۱۷ سالگی و در سپتامبر ۲۰۰۳ گل زد.
شهرت او وقتی به عنوان یک بازیکن جوان در جهان بیشتر شد که آن بازیهای خیره کننده را برای انگلستان در جام ملتهای اروپا ۲۰۰۴ در پرتغال به نمایش گذاشت.
او در چهار مسابقه مقابل سوییس و کرواسی ۴ گل به ثمر رساند، از جمله گل زیبایی از فاصله ۲۵ یاردی (۲۲ و نیم متری) در دروازه کرواسی؛ همین کافی بود تا سر الکس فرگوسن را برای امضای قرارداد با این گلزن فوق العاده متقاعد کند.
به دنبال این قرار داد نقل و انتقال با اورتون، یونایتدیها بالاخره بازیکنی را بدست آوردند که رئیس قرمزهای منچستر از وجود او احساس خوشحالی کند. سر الکس فرگوسن بعد از به خدمت گرفتن رونی گفت:من خیلی خوشحالم. من فکر میکنم که ما بهترین بازیکن جوان این کشور در ۳۰ سال گذشته را در اختیار داریم. همه از این قرارداد احساس خوشحالی میکنند
از خود وین رونی در سایت اینترنتی منچستر یونایتد نقل شده که: «من از اینکه اینجا هستم خیلی خوشحالم. به عنوان کسی که به یونایتد علاقه داشته، اینجا تنها جاییست که من خواهم رفت».
آمار[ویرایش]
باشگاهی[ویرایش]
آخرین بهروزرسانی: ۲ فوریه ۲۰۱۳
باشگاه | فصل | لیگ | جام | لیگ کاپ | قارهای | غیره | جمع | ||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
بازی | گل | بازی | گل | بازی | گل | بازی | گل | بازی | گل | بازی | گل | ||
اورتون | ۰۳–۲۰۰۲ | ۳۳ | ۶ | ۱ | ۰ | ۳ | ۲ | – | – | ۳۷ | ۸ | ||
۰۴–۲۰۰۳ | ۳۴ | ۹ | ۳ | ۰ | ۳ | ۰ | – | – | ۴۰ | ۹ | |||
مجموع | ۶۷ | ۱۵ | ۴ | ۰ | ۶ | ۲ | – | – | ۷۷ | ۱۷ | |||
منچستر یونایتد | ۰۵–۲۰۰۴ | ۲۹ | ۱۱ | ۶ | ۳ | ۲ | ۰ | ۶ | ۳ | ۰ | ۰ | ۴۳ | ۱۷ |
۰۶–۲۰۰۵ | ۳۶ | ۱۶ | ۳ | ۰ | ۴ | ۲ | ۵ | ۱ | – | ۴۸ | ۱۹ | ||
۰۷–۲۰۰۶ | ۳۵ | ۱۴ | ۷ | ۵ | ۱ | ۰ | ۱۲ | ۴ | – | ۵۵ | ۲۳ | ||
۰۸–۲۰۰۷ | ۲۷ | ۱۲ | ۴ | ۲ | ۰ | ۰ | ۱۱ | ۴ | ۱ | ۰ | ۴۳ | ۱۸ | |
۰۹–۲۰۰۸ | ۳۰ | ۱۲ | ۲ | ۱ | ۱ | ۰ | ۱۳ | ۴ | ۲ | ۳ | ۴۸ | ۲۰ | |
۱۰–۲۰۰۹ | ۳۲ | ۲۶ | ۱ | ۰ | ۳ | ۲ | ۷ | ۵ | ۱ | ۱ | ۴۴ | ۳۴ | |
۱۱–۲۰۱۰ | ۲۸ | ۱۱ | ۲ | ۱ | ۰ | ۰ | ۹ | ۴ | ۱ | ۰ | ۴۰ | ۱۶ | |
۱۲–۲۰۱۱ | ۳۴ | ۲۷ | ۱ | ۲ | ۰ | ۰ | ۷ | ۵ | ۱ | ۰ | ۴۴ | ۳۴ | |
۱۳–۲۰۱۲ | ۱۷ | ۱۰ | ۲ | ۲ | ۱ | ۰ | ۴ | ۱ | – | ۲۳ | ۱۳ | ||
مجموع | ۲۶۸ | ۱۳۹ | ۲۸ | ۱۶ | ۱۲ | ۴ | ۷۴ | ۳۱ | ۶ | ۴ | ۳۸۸ | ۱۹۴ | |
کل | ۳۳۵ | ۱۵۴ | ۳۲ | ۱۶ | ۱۸ | ۶ | ۷۴ | ۳۱ | ۶ | ۴ | ۴۶۵ | ۲۱۱ |
ملی[ویرایش]
آخرین بهروزرسانی: ۶ فوریه ۲۰۱۳
تیم ملی فوتبال انگلستان | ||
---|---|---|
سال | بازی | گل |
۲۰۰۳ | ۹ | ۳ |
۲۰۰۴ | ۱۱ | ۶ |
۲۰۰۵ | ۸ | ۲ |
۲۰۰۶ | ۸ | ۱ |
۲۰۰۷ | ۴ | ۲ |
۲۰۰۸ | ۸ | ۵ |
۲۰۰۹ | ۹ | ۶ |
۲۰۱۰ | ۱۱ | ۱ |
۲۰۱۱ | ۵ | ۲ |
۲۰۱۲ | ۵ | ۴ |
۲۰۱۳ | ۱ | ۱ |
مجموع | ۷۹ | ۳۳ |
شناسنامه | |||
---|---|---|---|
نام کامل | زلاتان ابراهیموویچ | ||
زادروز | ۳ اکتبر ۱۹۸۱ (۳۲ سال) | ||
زادگاه | مالمو، سوئد | ||
قد | ۱٫۹۵ متر (۶ پا ۵ اینچ)[۱] | ||
پست | مهاجم (فوتبال) | ||
اطلاعات باشگاهی | |||
باشگاه کنونی | پاریس سن ژرمن | ||
شمارهٔ پیراهن | ۱0 | ||
باشگاههای حرفهای* | |||
سالها | باشگاهها | بازی† | (گل)† |
۲۰۰0-۱۹۹۹ | مالمو | ۴۰ | (۱۶) |
۲۰۰۴-2000 | آژاکس | ۷۴ | (۳۵) |
۲۰۰۶-۲۰۰۴ | یوونتوس | ۷۰ | (۲۳) |
۲۰۰۹-۲۰۰۶ | اینترمیلان | ۸۸ | (۵۷) |
۲۰۱۰-۲۰۰۹ | بارسلونا | ۲۹ | (۱۶) |
۲۰۱۱-۲۰۱۰ | آ.ث. میلان (قرضی) | ۲۹ | (۱۴) |
۲۰۱۲-۲۰۱۱ | آ.ث. میلان | ۳۲ | (۲۸) |
۲۰۱۲– | پاریس سن ژرمن | 39 | (32) |
تیم ملی‡ | |||
۲۰۰۱ | سوئد زیر ۲۱ سال | ۷ | (۶) |
۲۰۰۱- | سوئد | ۸۵ | (۳۹) |
*تعداد بازیها و گلها فقط مربوط به بازیهای لیگ داخلی است و آمار به روز شده در تاریخ ۲ سپتامبر ۲۰۱۱. ‡ آمار بازیها و گلهای ملی بهروز شده در تاریخ ۷ سپتامبر ۲۰۱۱ |
زلاتان ابراهیموویچ (به بوسنیایی: Zlatan Ibrahimović) (متولد ۳ اکتبر ۱۹۸۱ در شهر مالمو در سوئد)، فوتبالیستی سوئدی است که در پست فوروارد بازی می کند. زلاتان که از والدینی اهل بوسنی و کرواسی[۲] متولد شده است، برای تیم فوتبال پاریس سن ژرمن [۳] در لیگ فوتبال فرانسه موسوم به لوشامپیونه و همچنین تیم ملی فوتبال سوئد بازی می کند. در فوریه ۲۰۰۹، ابراهیموویچ با دریافت حقوقی معادل ۹ میلیون یورو به همراه کاکا، بیشترین حقوق را در میان بازیکنان فوتبال جهان دریافت می کرد[۴]. همچنین در ۲۸ ژولای ۲۰۰۹، نام ایبراهیموویچ در بین ۵ بازیکن برتر فصل ۲۰۰۹-۲۰۰۸ قرار گرفته بود[۵]. وی در حال حاضر بعد از جدایی از آث میلان و پیوستن به تیم فوتبال پاریس سن ژرمن پردرآمدترین بازیکن لیگ فوتبالفرانسه محسوب می شود [۶].
محتویات
[نهفتن]
اوایل زندگی[ویرایش]
ابراهیموویچ در سوئد متولد شده است. پدر وی سفیک ابراهیموویچ بوسنیایی است که در سال ۱۹۷۷ به سوئد سفر کرده است. مادر وی نیز جورکا گراویچ یک زن کروات مهاجر به سوئد است. وی در کنار سه خواهر و دو برادر خود در شهر روزنگارد بزرگ شده است. زلاتان از شش سالگی فوتبال بازی کردن را شروع کرده است. وی در کودکی در یک بازی وقتی که در نیمه اول تیمش با ۴ گل عقب افتاده بود در نیمه دوم به عنوان جانشین وارد زمین شده و ۸ گل به ثمر رساند!
زندگی ورزشی[ویرایش]
مالمو[ویرایش]
زلاتان برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ با مالمو قرارداد بست و در سال ۱۹۹۹ در ترکیب تیم اول این تیم در لیگ اول سوئد قرار گرفت که در این سال این تیم با رتبه سیزدهم به لیگ دوم سقوط کرد ولی فصل بعد به لیگ اول بازگشت. زمانی که لئو بینهاکر سر مربی آژاکس علاقه خود را به جذب این بازیکن نشان داده بود، آرسن ونگر نیز تلاشی ناموفق برای انتقال وی بهآرسنال انجام داد. در ۲۲ مارس ۲۰۰۱ ابراهیموویچ با قرار دادی معادل ۸۰ میلیون کرون سوئد به آژاکس پیوست.
آژاکس[ویرایش]
ابراهیموویچ تحت سرمربیگری کو آدریانس فرصت کمی برای بازی می یافت ولی از نوامبر ۲۰۰۱ که رونالد کومان سر مربی آژاکس شد وی در ترکیب اصلی قرار می گرفت که با قهرمانی فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۲ این تیم در لیگ هلند همراه بود. در فصل بعد ابراهمیمویچ در پیروزی ۲ بر ۱ برابر لیون قهرمان فرانسه در ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۲ با زدن دو گل مقابل این تیم اولین تجربه بازی در لیگ قهرمانان اروپا را کسب کرد. او در این فصل ۴ گل برای آژاکس در لیگ قهرمانان اروپا به ثمر رساند. در آخرین فصل حضورش در آژاکس وی گلی بسیار زیبا را مقابل ناک بردا در ۲۲ اکتبر ۲۰۰۴ به ثمر رساند که در نهایت توسط بینندگان یورو اسپورت به عنوان بهترین گل سال انتخاب شد.
در ۱۸ آگوست ۲۰۰۴ ابراهیموویچ در طی یک بازی دوستانه مقابل هلند باعث مصدومیت هم باشگاهی خود رافائل فان در فارت شد که منجر به وارد شدن اتهامات از سوی فان در فارتبه وی مبنی بر عمدی بودن این کار گردید. این حاثه سرانجام منجر به فروش ناگهانی ابراهیموویچ به یوونتوس در ۳۱ آگوست شد.
یوونتوس[ویرایش]
ابراهیموویچ با ۱۶ میلیون یورو از آژاکس به یوونتوس انتقال یافت. وی به دلیل مصدومیت بهترین گلزن تیم، دیوید ترزگه بلافاصله به ترکیب اصلی راه یافت و ۱۶ گل در اولین فصل حضورش در یوونتوس به ثمر رساند. فصل بعد در مقایسه با فصل اول حضورش در یوونتوس کمرنگ تر بود. نقش وی در خط هجومی یوونتوس تغییر یافت و بیشتر در کناره ها به کار گرفته می شد و به همین دلیل تعداد پاس گل های او افزایش یافت. وی بعد از ماجرای رسوایی فوتبال ایتالیا که منجر به کسر امتیاز از یوونتوس و سقوط این تیم به سری بی شد از یوونتوس جدا شد. sas
اینتر میلان[ویرایش]
در ۱۰ آگوست ۲۰۰۶ ابراهیموویچ با قراردادی ۴ ساله به ارزش ۲۴/۸ میلیون یورو به اینتر میلان پیوست. وی کار خود را در این باشگاه با یک گل و یک پاس گل در بازی سری آ مقابل فیورنتینا آغاز کرد و فصل اول خود را با عنوان بهترین گلزن اینتر میلان با ۱۵ گل به پایان رساند. اینتر در آن سال بعد از ۱۷ سال قهرمان سری آ شد. آن ها فصل را با ۹۷ امتیاز که یک رکورد محسوب می شد به پایان رساندند. در آن فصل اینتر میلان رکورد ۵ لیگ بزرگ اروپا را با ۱۷ برد پشت سر هم شکست. رکوردی که همچنان پابرجاست.
ابراهیموویچ صدمیمن بازی خود را در سری آ در ۱۶ ستامبر ۲۰۱۰ انجام داد. وی در ۲ اکتبر ۲۰۰۷ دو گل مقابل پی اس وی در لیگ قهرمانان اروپا به ثمر رساند که اولین گل های او در این جام بعد از دسامبر ۲۰۰۵ بود. وی لیگ قهرمانان آن سال را با ۵ گل در ۷ بازی به پایان رساند.
در فصل ۲۰۰۸-۲۰۰۹ ابراهیموویچ شروعی بسیار عالی داشت. گل وی مقابل بولونیا به عنوان بهترین گل سال انتخاب شد. وی این گل را بدون جابجایی و با پاشنه کفش خود روی سانتر آدریانو به ثمر رساند. حرکات زلاتان در این فصل بسیار چشم نواز و پاس های وی بسیار عالی بود. در بازی پایانی فصل ابراهیموویچ دو بار مقابل آتالانتا گلزنی کرد که عنوان آقای گلی را به تنهایی برای وی بالاتر از مارکو دیوایو و دیگو میلیتو با ۲۵ گل به ارمغان آورد.
بارسلونا[ویرایش]
بعد از انتقال مکسول به بارسلونا خوان لاپورتا اعلام کرد که توافقی بین اینتر میلان و بارسلونا برای انتقال ابراهیموویچ به بارسلونا در ازای انتقال ساموئل اتوئو به اینتر میلان به همراه مقداری پول صورت گرفته است. بعد از گذراندن تست پزشکی بارسلونا ابراهیموویچ در مقابل ۶۰۰۰۰ طرفدار بارسلونا در نیوکمپ به هواداران معرفی شد.
ابراهیموویچ در فصل ۲۰۰۹-۲۰۱۰ کار خود را برای بارسلونا با پاس گل برای مسی در بازی سوپر کاپ اسپانیا شروع کرد. در ۲۰ اکتبر وی اولین گل خود را در لیگ قهرمانان اروپا برای بارسلونا مقابل روبین کازان روسیه به ثمر رساند و ۵ روز بعد در پیروزی ۶ بر ۱ مقابل رئال ساراگوسا دو گل زد. وی در هفته دوازدهم بعد از مصدومیتی ۳ هفته ای در نیمه دوم بازی مقابل رئال مادرید به جای تیری هانری به میدان رفت و هشتمین گل خود را در لالیگا به ثمر رساند. وی در سال ۲۰۰۹ به همراه بارسلونا با پیروزی مقابل استودیانتس به مقام قهرمانی جام باشگاه های جهان رسید. ابراهیموویچ در این سال در تیم منتخب اروپا قرار گرفت و در سال ۲۰۱۰ با ۱۶ گل ششمین گلزن برتر لالیگا لقب گرفت. ابراهیموویچ آخرین بازی خود را برای بارسلونا در سوپر کاپ اسانیا با پیروزی ۳ بر ۱ مقابل سویا به ثمر رساند و آخرین بازی خود را برای این تیم در تاریخ ۲۵ آگوست ۲۰۱۰ در جام خوان گمپر مقابل آث میلان انجام داد که بعد از آن به رسانه ها اعلام کرد که رابطهاش با سرمربی تیم جوزپ گوآردیولا رو به زوال می باشد و سرمربی از ماه مارس با وی صحبت نکرده است.
آث میلان[ویرایش]
در ۲۰ آگوست ۲۰۱۰ باشگاه آث میلان در سایت رسمی خود اعلام کرد که ابراهیموویچ را برای فصل ۲۰۱۰-۲۰۱۱ به خدمت خواهد گرفت. وی به طور قرضی به میلان پیوست با این اختیار که می تواند در پایان فصل با قیمت ۲۴ میلیونیورو به طور کامل به این تیم بپیوندد. وی کار خود را با میلان با بازی در پیروزی ۲ بر صفر برابر چزنا در ۱۱ سپتامبر آغاز کرد که در آن بازی یک پنالتی را از دست داد و اولین گل خود را برای میلان در پیروزی مقابل اوسر در اولین بازی میلان در جام باشگاه های اروپا در ۱۵ سپتامبر به ثمر رساند. در ۱۴ نوامبر ابراهیموویچ تک گل میلان را در داربی شهر میلان وارد دروازه اینترمیلان کرد.
در اولین بازی رسمی ۲۰۱۱-۲۰۱۲ اولین گل میلان را در سوپر کاپ ایتالیا مقابل اینتر میلان به ثمر رساند. وی همچنین اولین گل میلان را در سری آ ۲۰۱۱-۲۰۱۲ در تساوی ۲ بر ۲ مقابل لاتزیو زد. زلاتان سومین گل خود را در اولین بازیلیگ قهرمانان اروپا مقابل ویکتوریا پلزن از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند و دومین گل نیز با پاس وی به ثمر نشست. گلزنی وی مقابل کیه وو وی را به صدمین گل خود در سری آ رساند. وی در ماه دسامبر ۲۰۱۱ نیز فرم ایدهآل خود را ادامه داد و در هر ۵ بازی سری آ گلزنی کرد. زلاتان بعد از جدایی از بارسلونا و پیوستن به میلان با انتشار کتابی در مورد خاطراتش از باشگاه بارسلونا، کادر فنی و بازیکنان این تیم، ضمن انتقاد شدید از گواردیولا سرمربی بارسلونا به شرح دلایل عدم موفقیتش در این تیم پرداخت. چند هفته پس از انتشار این کتاب جنجالی و رسانه ای شدن دلایل درگیری زلاتان و گواردیولا، به دلیل همگروی میلان و بارسلونا در مرحله ی گروهی لیگ قهرمانان اروپا این دو تیم مقابل هم قرار گرفتند و زمینه ی رویارویی دوباره ابراهیموویچ و گواردیولا فراهم شد. در دیدار برگشت میلان و بارسلونا،که در ورزشگاه سن سیرو برگزار می شد زلاتان توانست یک گل وارد دروازه تیم تحت هدایت جوزپه گواردیولا کند تا به نوعی جواب بی مهری های بارسلونایی ها را در زمین مسابقه داده باشد. در ۱۵ فوریه ۲۰۱۲ در مرحله رفت یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا مقابل آرسنال زلاتان ۲ پاس گل برای روبینیو داد و یک گل از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند و باعث پیروزی ۴ بر صفر میلان شد.زلاتان در رقابتهای سری آ فصل ۲۰۱۱-۲۰۱۲ توانست با به ثمر رساندن ۲۸ گل برای میلان، عنوان آقای گلی این مسابقات را کسب کند [۷].
پاریس سن ژرمن[ویرایش]
زلاتان ابراهیموویچ بعد از گذراندن چند فصل موفقیت آمیز و درخشان با پیراهن میلان سرانجام در اواسط ژوئیه ۲۰۱۲ به ازای دریافت دستمزد سالیانه ۱۵ میلیون یورو در هر سال به تیم فوتبال پاریس سن ژرمن فرانسه پیوست [۸].
تیم ملی[ویرایش]
با این که ابراهیموویچ می توانست برای تیم های ملی بوسنی و هرزگوین یا کرواسی نیز بازی کند ترجیح داد عضو تیم ملی کشور زادگاهش سوئد شود. ابراهیموویچ اولین بازی ملی خود را در تساوی صفر بر صفر در بازی دوستانه مقابلجزایر فارو در ۳۱ ژانویه ۲۰۰۱ انجام داد. وی اولین بازی رسمی خود را در بازی های مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ در پیروزی ۳ بر صفر مقابل آذربایجان با زدن یک گل به این تیم انجام داد. در جام جهانی ۲۰۰۲ در ۲ بازی مقابل آرژانتین وسنگال به عنوان یار جانشین به میدان رفت.
ابراهیموویچ در تمام بازی های یورو ۲۰۰۴ در ترکیب اصلی قرار داشت که یک پنالتی را در پیروزی ۵ بر صفر مقابل بلغارستان به ثمر رساند و در بازی موثر مقابل ایتالیا گل تساوی بخش و دیر هنگام سوئدی ها را به زیبایی وارد دروازه بوفون دروازه بان با تجربه ایتالیا کرد اما در مرحله ی بعدی رقابتها با از دست دادن یک ضربه در ضربات پنالتی مقابل هلند باعث حذف سوئد از این جام شد.
در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶ در پیروزی ۷ بر صفر مقابل مالت ۴ گل به ثمر رساند ولی در هیچ یک از بازی های جام جهانی ۲۰۰۶ که در آن سوئد به وسیله آلمان در مرحله یک هشتم نهایی حذف شد، موفق به گلزنی نشد.
قبل از بازی مقابل لیختن اشتاین در مقدماتی یورو ۲۰۰۸ ابراهیموویچ و دو تن از هم بازی هایش در تیم ملی، ویلهمسون و ملبرگ هتل را ترک کرده و به یک کلوپ شبانه رفته بودند که به همین دلیل سرمربی لارس لاگربک از حضور آن ها در بازی ممانعت کرده و آن ها را به خانه فرستاد. ابراهیموویچ به خاطر این کار مدتی با تیم ملی قهر بود و از حضور در سه بازی ملی امتناع کرد ولی در بازی مقابل ایرلند شمالی در ۲۸ مارس به تیم بازگشت. وی در هیچ یک از ۱۲ بازی مقدماتی یورو ۲۰۰۸ گلی نزد.ابراهیموویچ و اولاف ملبرگ مدافع باتجربه سوئدی ها با زدن دو گل بهترین گلزنان سوئد در این دوره از رقابتها بودند.
در مقدماتی یورو ۲۰۱۲ ابراهیموویچ کاپیتان تیم ملی سوئد بود. در بازی مقابل سن مارینو یک گل زد و در پیروزی ۵ بر صفر مقابل فنلاند هت تریک کرد.
وی همچنین در تمامی دیدارهای کشورش در مسابقات یورو ۲۰۱۲ که با میزبانی مشترک کشورهای اوکراین و لهستان برگزار می شد حاضر بود و در حالیکه بازوبند کاپیتانی سوئد را بر بازو می بست هرچه تلاش کرد نتوانست مانع حذف تیمش از مرحله ی گروهی این رقابت ها شود. با این حال زلاتان با زدن دو گل(به تیمهای اوکراین و فرانسه) از نظر هواداران سوئدی به عنوان بهترین بازیکن تیم ملی سوئد در این رقابتها معرفی شد. سوئدی ها در مرحله گروهییورو ۲۰۱۲ با تیمهای اوکراین(یکی از دو میزبان رقابتها)، فرانسه و انگلستان همگروه بودند و با قبول دو شکست پیاپی مقابل اوکراین و انگلستان به ترتیب با نتایج دو بر یک و سه بر دو، و همچنین کسب پیروزی دو بر صفر در دیدار پایانی گروه برابر فرانسه، با به دست آوردن سه امتیاز و کسب عنوان سومی گروه از صعود به مرحله ی بعدی مسابقات بازماندند.
گلزنی در برابر تیم ملی انگلستان[ویرایش]
زلاتان در جریان یک بازی دوستانه در ۲۴ آبان ۱۳۹۱ مقابل انگلستان توانست هر ۴ گل سوئد را وارد دروازه انگلستان کند.متن صفحه.[۹] ses
زندگی خصوصی[ویرایش]
ابراهیموویچ و شریک زندگی وی هلنا سِگِر دارای دو فرزند به نام های ماکسیمیلیان (متولد ۲۲ ستامبر ۲۰۰۶) و وینسنت ( متولد ۶ مارس ۲۰۰۸) می باشند. وی هم اکنون در میلان به سر می برد ولی سالانه به خانه خود در مالمو سوئد نیز سر می زند. ابراهیموویچ در ۱۷ سالگی کمربند مشکی تکواندو گرفته است. وی به زبان های سوئدی، صِربی، بوسنیایی و انگلیسی تسلط دارد. او ایتالیایی نیز صحبت می کند. وی ریشه ای بوسنیایی و کروات دارد و مذهب وی مسیحی کاتولیک می باشد.
منابع
شناسنامه | ||
---|---|---|
نام کامل | زینالدین یزید زیدان | |
زادروز | ۲۳ ژوئن ۱۹۷۲ | |
زادگاه | مارسی، فرانسه | |
قد | ۱٫۸۵ متر | |
نام مستعار | زیزو | |
اطلاعات باشگاهی | ||
باشگاه کنونی | کمک مربی و مدیر ورزشی باشگاه رئال مادرید | |
شمارهٔ پیراهن | ۱۰ | |
پُست | هافبک آزاد و تهاجمی | |
باشگاههای حرفهای | ||
سالها | باشگاهها | بازی (گل) |
۱۹۸۸–۱۹۹۲ ۱۹۹۲–۱۹۹۶ ۱۹۹۶–۲۰۰۱ ۲۰۰۱–۲۰۰۶ |
کان بوردو یوونتوس رئال مادرید |
۶۱ (۶) ۱۳۹ (۲۸) ۱۵۱ (۲۴) ۱۵۵ (۳۷) |
تیم ملی | ||
۲۰۰۶-۱۹۹۴ | فرانسه | ۱۰۸ (۳۱) |
زینالدین یزید زیدان (زادهٔ ۲۳ ژوئن ۱۹۷۲ در مارسی، فرانسه) (ملقب به زیزو) فوتبالیست سابق فرانسوی (الجزایریالاصل) است که در پست هافبک بازی میکرد، کارشناسان زیادی بر این باور اند که زیدان بهترین بازیکن تاریخ فوتبال است. او برای تیمهای باشگاهی همچون یوونتوس و رئال مادرید و تیم ملی فوتبال فرانسه توپ میزد.
زیدان در طول عمر حرفهای خود سه بار به عنوان بهترین بازیکن سال جهان از سوی فیفا (در ۱۹۹۸، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۳) انتخاب شد. او یک بار جایزهٔ بهترین بازیکن سال اروپا، یک بار جایزهٔ پرارزش ترین بازیکن جام باشگاههای اروپا و یک بار جایزهٔ بهترین بازیکن جام جهانی را دریافت کردهاست و به قهرمانی جام جهانی، جام ملتهای اروپا، جام باشگاههای اروپا، لیگ ایتالیا، و لیگ اسپانیا نائل آمدهاست و از این رو میتوان او را از پرافتخارترین بازیکنان تاریخ دانست. او در ضمن در فینال جام جهانی (سه بار) و در فینال جام باشگاههای اروپا گل زدهاست. او در فرانسه رده دومین فوتبالیست تاریخ فرانسه را به خود اختصاص دادهاست.
زیدان پس از مسابقات جام جهانی ۲۰۰۶ از فوتبال خداحافظی کرد و به این ترتیب رئال مادرید آخرین تیم باشگاهی و فینال جام جهانی ۲۰۰۶ آخرین بازی حرفهای او بود. در همین فینال ضربهٔ سر او به شکم ماتراتزی و کارت قرمزی که دریافت کرد، یکی از جنجالیترین لحظات تاریخ زندگیاش را در آخرین لحظات عمر حرفهایاش رقم می خورد تیم زیدان هرسال باتیم دوستان رونالدو بازی می کند درتیم دوستان زیدان دسایی وجود دارد
محتویات
[نهفتن]
باشگاهی[ویرایش]
کن[ویرایش]
زیدان برای اقامت شش هفته ای به کن رفت ، اما سرانجام به مدت چهار سال برای بازی در سطح حرفه ای در این باشگاه در آنجا ماند. او که در سن چهارده سالگی برای پیوستن به کن خانواده اش را ترک کرده بود ، توسط مدیر باشگاه کن jean-claude Elineau کن دعوت شده بود، تا خوابگاهی را که او با 20 بازیکن دیگر به اشتراک گذاشته شده را ترک کند و برای ماندن با او و خانواده اش نزد آنها برود. زیدان بعدها گفت که در زندگی با Elineaus بود که او تعادل را پیدا کرد. زیدان اولین بازی حرفه ای خود را با کن در 18 مه 1989 در سن شانزده سالگی در بازی لیگ ۱ برابر در برابر نانت انجام داد. او اولین گل خود را برای باشگاه در تاریخ 8 فوریه 1991 نیز در برابر نانت در پیروزی 2-1 به ثمر رساند. پس از بازی در یک جشن با حضور همه بازیکنان کن، رئیس باشگاه کن Alen Pedretti، ماشینی را که به زیدان برای اولین گلش برای باشگاه را وعده داده بود به او هدیه کرد. او تا سال ۱۹۹۲ در این باشگاه بازی میکرد و جمعاً در ۶۵ بازی لیگ فرانسه به میدان آمد و ۶ گل به ثمر رساند. او در ۱۹۹۲ در سن بیست سالگی به بوردو، یکی از مطرحترین باشگاههای فرانسه پیوست.
بوردو[ویرایش]
زیدان جمعاً چهارسال از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ برای بوردو بازی کرد. در این چهار سال او در ۱۵۷ بازی لیگ فرانسه شرکت داشت و ۳۲ گل به ثمر رساند.
یوونتوس[ویرایش]
پس از چهار سال بازی در بوردو، زیدان در ۱۹۹۶ با مبلغ سه میلیون دلار به یوونتوس ایتالیا پیوست. در یوونتوس او تحت مربیگری مارچلو لیپی در کنار کسانی دیدیه دشان، الساندرو دل پیرو، و ادگار داویدز به یکی از اصلیترین ستارههای تیم، بدل شد.
او در پنج سال بازی با یوونتوس به دو بار قهرمانی لیگ ایتالیا دست یافت و دو بار پیاپی، در سالهای ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸، در فینال جام باشگاههای اروپا به میدان آمد. (که به همراه یوونتوس هر دو را شکست خوردند).
زیدان جمعاً پنج سال، یعنی تا سال ۲۰۰۱، در یوونتوس بازی کرد. در این پنج سال ۱۵۱ بار در لیگ ایتالیا به میدان آمد و ۲۴ گل نیز به ثمر رساند.
رئال مادرید[ویرایش]
در سال ۲۰۰۱ زیدان در یکی از مشهورترین انتقالهای تاریخ فوتبال به رئال مادرید پیوست. رقم این انتقال، ۷۴ میلیون یورو بود که تا آن زمان در تاریخ فوتبال بیسابقه بود و حتی تا ۱۰ سال بعد هم هیچ بازیکنی به این مبلغ هنگفت به باشگاهی دیگر منتقل نشد. او در سالهایی به رئال مادرید پیوست که این تیم با جذب بزرگترین ستارگان جهان به داشتن «کهکشانی» از بازیکنان فوتبال مشهور بود. زیدان یکی از مهمترین ستارههای این کهکشان بود و از سایر ستارههای نورانی آن میشود به کسانی چون دیوید بکهام, روبرتو کارلوس, لوئیس فیگو, رائول گونزالس و رونالدو اشاره کرد.
زیدان پنج سال آخر عمر فوتبالی خود را در رئال گذراند و جمعاً در ۱۵۵ بازی لیگ اسپانیا به میدان آمد و ۳۴ گل به ثمر رساند.
اوج دوران او با این تیم در فینال جام باشگاههای اروپا ۲۰۰۱-۲۰۰۲ بود. این بازی در ورزشگاه همپدن پارک، گلاسکوی اسکاتلند برگزار میشد و رئال مادرید و بایر لورکوزن در فینال در برابر هم قرار گرفته بودند. زیدان در این بازی گل پیروزی رئال را به ثمر رساند تا بالاخره قهرمانی جام باشگاههای اروپا را نیز به کارنامهاش اضافه کند. در ضمن گل او در این فینال از زیباترین گلهای تاریخ فوتبال شمرده میشود.
زیدان در ۷ مه۲۰۰۶ آخرین بازی باشگاهی خود برای رئال مادرید (و آخرین بازی باشگاهی عمرش) را انجام داد. در این بازی که در ورزشگاه معروف سانتیاگو برنابئو انجام میگرفت، همتیمیهای او لباس ویژهای پوشیده بودند که عنوان «زیدان، از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶» را بر خود داشت. هواداران رئال به گرمی از زیدان استقبال کردند. این بازی مقابل ویلا رئال بود و نهایتاً ۳-۳ مساوی تمام شد. زیدان گل دوم تیمش را به ثمر رساند. در انتهای این بازی، او پیراهنش را با خوان رومان ریکلمه، از ویارئال، تعویض کرد. تشویق شدید تماشاچیان به حدی بود که او را به گریه انداخت. همچنین بازی با همین تیم در سال ۲۰۰۵ موضوع فیلم مستندی به نام «زیدان، چهرهای از قرن بیست و یکم» شد.
تیم ملی فرانسه[ویرایش]
زیدان ملیت هر دو کشور الجزایر و فرانسه را دارد و بنابراین میتوانست برای الجزایر نیز به میدان بیاید. معروف است که عبدالحمید کرمالی، مربی وقت الجزایر، در جوانی از دعوت زیدان خودداری کرده زیرا او برای یک هافبک «به اندازه کافی سریع نیست».
به هرحال زیدان در ۱۷ اوت ۱۹۹۴ برای اولین بار در تیم ملی فرانسه ظاهر شد. در این بازی، در مقابل جمهوری چک، او در دقیقه ۶۳ به عنوان تعویضی به میدان آمد. بازی ۰-۰ مساوی بود و زیدان در وقت کمی که داشت، دو گل به ثمر رساند تا ۲-۲ تمام شود و به این ترتیب از همان ابتدا نگاه همگان را به سوی خود جلب کرد.
زیدان در سال ۱۹۹۸ به همراه تیم ملی فرانسه، میزبان جام جهانی ۱۹۹۸ بود. او در بازی دوم فرانسه (که پیروزی ۴-۰ مقابل عربستان صعودی را در پی داشت) خطای بدی روی کاپیتان عربستان، فواد امین، مرتکب شد و به این ترتیب کارت قرمز دریافت کرد و از دو بازی محروم شد. در آن زمان ادعا میشد که امین لفظا به زیدان توهین کردهاست. زیدان در یک چهارم نهایی مقابل ایتالیا به میدان آمد و پس از اینکه بازی بعد از ۱۲۰ دقیقه به پنالتی کشید، ضربهٔ پنالتی خود را به گل تبدیل کرد. او در فینال جام مقابل برزیل به میدان آمد و با به ثمر رساندن دو گل، پایهگذار پیروزی ۳-۰ تیمش شد تا فرانسه برای اولین بار در تاریخ، قهرمان جام جهانی شود. دو گل او در این بازی با ضربهٔ سر به ثمر رسید که به نوبهٔ خود برای هافبکی چون او قابل توجه بود. بسیاری این بازی را نقطه عطف تاریخ زندگی زیدان میدانند.
دو سال بعد زیدان از اعضای تیم ملی فرانسه در یورو ۲۰۰۰ بود. او از بهترین بازیکنان فرانسه در این جام بود. زیدان در یک چهارم نهایی از روی ضربهٔ آزاد مستقیم دروازهٔ اسپانیا را باز کرد و در آخرین ثانیههای بازی نیمه نهایی با پرتغال،گل طلایی را از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند تا نقش عمدهای در رسیدن تیم به فینال داشته باشد. فرانسه در فینال نیز ایتالیا را، در یکی از جنجالیترین بازیهای تاریخ اروپا، ۲ بر ۱ شکست داد تا با فتح جام جهانی ۱۹۹۸ و یورو ۲۰۰۰ به یکی از پرافتخارترین تیمهای تاریخ بدل شود. ۳۴ سال از آخرین باری که تیمی جام جهانی و جام ملتهای اروپا را پشت سر هم به دست آورده بود، میگذشت. در این هنگام بسیاری فرانسه را بزرگترین تیم فوتبال دنیا میدانستند.
زیدان در جام جهانی ۲۰۰۲ نیز از اعضای تیمش بود اما به علت مصدومیت در دو بازی اول غایب بود. این تورنمنت، یکی از بدترین افتضاحات فرانسویها بود که با بازیهای ضعیف بدون زدن حتی یک گل و با کسب تنها یک امتیاز از جام حذف شدند. زیدان تنها در بازی آخر مقابل دانمارک به میدان آمد.
در یورو ۲۰۰۴ نیز زیدان به همراه تیم ملی فرانسه به میدان آمد و شاهد باخت تیمش مقابل یونان، تیمی که بعدها قهرمان همان جام شد، بود. پس از این جام زیدان رسماً در ۱۲ اوت ۲۰۰۴ از فوتبال ملی کنارهگیری کرد.
با این حال پس از اینکه فرانسه در راه صعود به جام جهانی ۲۰۰۶ به مشکلاتی برخورد زیدان در اوت ۲۰۰۵ (یک سال پس از کنارهگیری) اعلام کرد که برای کمک به تیم ملی فرانسه برمیگردد و مجدداً به عنوان کاپیتان تیم انتخاب شد. او در ۳ سپتامبر ۲۰۰۵ اولین بازی خود پس از خداحافظی را مقابل جزایر فارو انجام داد و در پیروزی ۳-۰ تیمش نقش داشت. فرانسه نهایتاً به عنوان اولین تیم از گروه خود به جام جهانی ۲۰۰۶ صعود کرد.
در ۲۵ آوریل ۲۰۰۶، پس از یک فصل پر از مصدومیت در رئال مادرید، زیدان تصمیم نهایی خود برای کنارهگیری از فوتبال، چه باشگاهی و چه ملی، را اعلام کرد. این کنارهگیری به پس از اتمام جام جهانی ۲۰۰۶ حواله داده شد.
در ۲۷ مه ۲۰۰۶ زیدان در پیروزی ۱-۰ تیمش مقابل مکزیک نقش داشت و صدمین بازی ملی خود را در این بازی انجام داد. با این حساب او در کنار مارسل دسایی، دیدیه دشان و لیلیان تورام به یکی از تنها چهار بازیکنی بدل گشت که بیش از صدبار برای فرانسه به میدان آمدهاند.
جام جهانی ۲۰۰۶[ویرایش]
زیدان در جام جهانی ۲۰۰۶ برای سومین جام پیاپی در ترکیب تیم ملی فرانسه ظاهر شد و این بار بازوبند کاپیتانی را به دست داشت. او در هر دو بازی اول، مقابل سوئیس و کره جنوبی، کارت زرد گرفت و از بازی سوم محروم شد. در یک هشتم نهایی، مقابل اسپانیا، او به ترکیب تیم بازگشت و با یک گل و یک پاس گل نقش مهمی در صعود تیمش به یک چهارم نهایی داشت.
در یک چهارم نهایی، فرانسه در بازی حساسی مقابل برزیل، مدافع عنوان قهرمانی، قرار گرفت. این تکرار فینال جام جهانی ۱۹۹۸ بود. زیدان در این بازی، برای اولین بار در تاریخ فوتبال خود، به تیری هانری پاس گل داد تا فرانسه ۱-۰ پیروز بازی شود و به نیمه نهایی صعود کند. زیدان به دلیل بازی زیبا و حرکات تکنیکی منحصربهفرد خود در این بازی به عنوان بهترین بازیکن این دیدار انتخاب شد.
چهار روز بعد، فرانسه در نیمه نهایی مقابل پرتغال به میدان رفت تا زیدان از روی نقطه پنالتی دروازهٔ ریکاردو را باز کند و فرانسه به فینال راه پیدا کند.
در ۹ ژوئیه ۲۰۰۶ بازی فینال بین فرانسه و ایتالیا برگزار شد و زیدان نیز به عنوان کاپیتان فرانسه به میدان آمد. این آخرین بازی تاریخ زندگی ورزشی او بود. او در دقیقهٔ ۷ از روی نقطهٔ پنالتی برای فرانسه گل زد تا به همراه پله، واوا و پل بریتنر یکی از چهار بازیکنی باشد که تا بحال در دو فینال جام جهانی گل زدهاند. بازی در وقت معمولی ۱-۱ مساوی شد و کار به وقت اضافه کشید. نزدیک بود زیدان در وقت اضافهٔ اول با ضربهٔ سر دروازه را باز کند اما بوفون ضربهٔ او را مهار کرد. دقیقهٔ ۱۱۰ این بازی، که میرفت آخرین بازی زیدان باشد، به یکی از جنجالیترین صحنههای تاریخ فوتبال در جهان بدل شد. در طی این صحنه (که در پایین شرح داده شدهاست) زیدان اخراج شد و نتیجتاً در ضربات پنالتیشرکت نداشت و فرانسه روی غیاب او و پاتریک ویرا (که مصدوم و تعویض شده بود) با نتیجهٔ ۵-۳ مغلوب شد.
با وجود حرکت جنجالی و اخراج زیدان در فینال، او عنوان بهترین بازیکن جام جهانی ۲۰۰۶ را از خود کرد تا کلکسیون افتخارات بینظیرش کامل شده باشد.
درگیری با مارکو ماتراتزی در فینال[ویرایش]
در دقیقهٔ ۱۱۰ بازی فینال، زیدان در صحنهای بدون توپ با سر به شکم مارکو ماتراتزی ضربه زد. زمینهٔ این درگیری کلماتی بود که ماتراتزی به زیدان گفته بود (در پایین توضیح داده شدهاست). داور بازی، هوراشیو الیزوندو، این صحنه را ندیده بود اما لوئیس مدینا کانتالخو، داور چهارم، صحنه را گزارش کرد تا زیدان با دریافت کارت قرمز از بازی اخراج شود. او بازوبند کاپیتانی را به ویلی سانیول سپرد (تا او آن را به بازوی فابین بارتز ببندد) و از زمین خارج شد.
علت درگیری[ویرایش]
پس از پایان بازی تحقیقات و لبخوانیهای وسیعی برای مشخص شدن علت درگیری و کلمات تحریککنندهٔ ماتراتزی صورت گرفت. بسیاری میگفتند ماتراتزی با توهینی نژادپرستانه زیدان را به «تروریست» بودن متهم کرده اما بعدها هم زیدان و هم ماتراتزی این را رد کردند. ماتراتزی ادعا کرد که توهینی که به زیدان کردهاست بسیار عادی بوده و از آن نوعی است که در زمین فوتبال رایج است.
سه روز پس از بازی زیدان در دو مصاحبهٔ تلویزیونی در این مورد شرکت کرد. او در این مصاحبهها اعلام کرد که ماتراتزی به خواهر و مادرش توهین کردهاست و ضمن معذرتخواهی، اعلام کرد که از کاری که کرده پشیمان نیست. او در ضمن هرگونه توهینهای نژادپرستانه از سوی ماتراتزی را غیرواقعی و محصول جنجال نشریات و رسانهها دانست.
افتخارات[ویرایش]
- جام جهانی: ۳ بار حضور (۱۹۹۸٬۲۰۰۲٬۲۰۰۶) - یک بار قهرمانی (۱۹۹۸) - یک بار نایب قهرمانی (۲۰۰۶)
- جام ملتهای اروپا: سه بار حضور (۱۹۹۶٬۲۰۰۰٬۲۰۰۴)، یک بار قهرمانی (۲۰۰۰)
- جام باشگاههای اروپا: یک بار قهرمانی (در ۲۰۰۱-۲۰۰۲ با رئال مادرید)
- لیگ ایتالیا: دو بار قهرمانی (در ۱۹۹۶-۱۹۹۷ و ۱۹۹۷-۱۹۹۸ با یوونتوس)
- لیگ اسپانیا: یک بار قهرمانی (در ۲۰۰۲-۲۰۰۳ با رئال مادرید)
- جام بینقارهای: دو بار قهرمانی (در ۱۹۹۶ با یوونتوس و در ۲۰۰۲ با رئال مادرید)
- سوپرکاپ اروپا: دو بار قهرمانی (در ۱۹۹۶ با یوونتوس و در ۲۰۰۲ با رئال مادرید)
- سوپرکاپ ایتالیا: یک بار قهرمانی (در ۱۹۹۷ با یوونتوس)
- سوپرکاپ اسپانیا: دو بار قهرمانی (در ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ با رئال مادرید)
جایزهها و افتخارت شخصی[ویرایش]
- سه بار بهترین بازیکن سال جهان از سوی فیفا (در ۱۹۹۸، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۳)
- یک بار بهترین بازیکن سال اروپا (توپ طلایی) از مجلهٔ «فرنس فوتبال» (در ۱۹۹۸)
- یک بار باارزش ترین بازیکن جام باشگاههای اروپا (در فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۲ با رئال مادرید)
- دو بار بهترین بازیکن جام جهانی (در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان و 1998 فرانسه)
- بهترین بازیکن نیمقرن انتهایی قرن بیستم (در سال ۲۰۰۴ از سوی بازدیدکنندگان سایت اینترنتی یوفا)
- شوالیهٔ لژدواونور از ۱۹۹۸
- حامل مشعل المپیک در المپیک آتن ۲۰۰۴
- برنده یک عمر فعالیت ورزشی(جایزه ورزشی لاروس) در ۲۰۱۰
زندگی شخصی[ویرایش]
زیدان از والدینی الجزایری در مارسی به دنیا آمدهاست و جوانترین فرزند خانوادهٔ هفت نفری خود است (چهار خواهر و برادر بزرگتر دارد). پدر و مادرش، اسماعیل و ملیکه، نام داشتند و نسبشان به روستایی در الجزایر برمیگشت او مسلمان و سنی مذهب است. حزب دست راستی فرانسه، جبهه ملی، ادعا میکرد که پدر زیدان در جریان جنگ استقلال الجزایر از «حرکی»ها بودهاست (یعنی از کسانی که در رکاب ارتش فرانسه و علیه الجزایر جنگیدهاند) اما زیدان این ادعا را به شدت رد کردهاست. زیدان همیشه گذشته و تاریخ خود را ارج نهادهاست زیدان در ۱۹۹۳ با ورونیک، رقاص و مدل اسپانیاییالاصل، ازدواج کرد. آنها چهار پسر به نامهای انزو (زادهٔ ۲۴ مارس ۱۹۹۵)، لوکا (زادهٔ ۱۳ مه ۱۹۹۸)، تئو (زادهٔ ۱۸ مه ۲۰۰۲) و الیاس (زادهٔ ۲۶ دسامبر ۲۰۰۵) دارند.
|
|
شکست سنگين فولام در غياب دژاگهتيم فوتبال فولام در شرايطي که هافبک ايراني خود را در اختيار نداشت در ديدار مقابل ساوتهمپتون شکست خورد. |
فولام در هفته بيست و چهارم ليگ برتر انگليس مقابل ساوتهمپتون به ميدان رفت و با نتيجه سه بر صفر متحمل شکست شد.
در اين بازي اشکان دژاگه هافبک تيم ملي ايران در ميدان حضور نداشت و حتي روي نيمکت هم ننشست. فولام بااين باخت درامتياز 19 باقي ماند. |
زندگی نامه کریستین رونالدو
فوتبالیست پرتغالی در رده حرفهای است که در تیمهای (منچستریونایتد) و (ملی پرتغال) بازی میکند. او یکی از بهترین بازیکنان دنیا و یکی از بهترین استعدادهای امروز فوتبال است.
کریستیانو رونالدو در شهر (فانچال) در منطقه (مادیرا) در کشور پرتغال به دنیا آمد. مادر (ماریا دولورس داس آویرا) و پدرش (خوزه دینیس آویرا) بود. او یک برادر به نام (هوگو) و دو خواهر به نامهای (الما) و (کاتیا) دارد.
نام رونالدو در کشور پرتغال نام رایجی نیست ولی پدر و مادرش به خاطر (رونالد ریگان) رییسجمهور آمریکا نام او را رونالدو گذاشتند زیرا ریگان هنرپیشه مورد علاقه پدر رونالدو بود. او تاکید میکند این نامگذاری اصلا دلایل سیاسی نداشته است.
وقتی سه ساله بود ضربه زدن به توپ را آغاز کرد. وقتی در شش سالگی به مدرسه رفت دیگر علاقهاش به ورزش کاملا نمایان شده بود. او در آن زمان عاشق تیم (بنفیکا) بود و جالب است که بعدها به تیم رقیب آن یعنی (اسپورتینگ) پیوست.
او ابتدا با یک تیم آماتور به نام (آندورنیا) بازی میکرد زیرا پدرش در آن باشگاه شاغل بود. در آن زمان رونالدو تنها هشت سال داشت. در سال 1995 یعنی در ده سالگی (کریستیانو رونالدو) کمکم در پرتغال کسب شهرت میکرد و آهسته آهسته نامی آشنا در ورزش فوتبال میشد. به طوری که دو تیم برتر شهر مادیرا در پی امضای قرارداد با او بودند.
کریس رونالدو با بازی در مسابقات زیر هفده سال یوفا برای تیم (اسپورتینگ لیسبون) مورد توجه (جرارد هولر) سرپرست وقت تیم لیورپول قرار گرفت. در آن زمان او تنها شانزده سال داشت و به همین خاطر لیورپول از خرید او صرف نظر کرد ولی همین موضوع سبب شد به چشم (سرالکس فرگوسن) بیاید.
در تابستان 2003 او در بازی برابر تیم منچستریونایتد به خوبی تواناییهای خود را در معرض تماشا قرار داد و نشان داد که میتواند در دو جناح بازی کند.
پس از بازی، اعضای تیم منچستریونایتد همگی از یک استعداد درخشان سخن میگفتند. آنها معتقد بودند بهتر است در آینده در کنار این جوان باشند تا مقابل او.
در منچستر یونایتد
فرگوسن این جوان را میخواست. او میخواست از رونالدو به جای دیوید بکام که به تازگی به رئال مادرید پیوسته بود بهره ببرد و بدین ترتیب کریستیانو با قیمت 24 میلیون و 12 هزار پوند رهسپار تیم منچستریونایتد شد.
رونالدو در ابتدا با پیراهن شماره هفت ظاهر شد ولی با وجود تمام مهارتها و حملههایش دوست نداشت تحت فشار انتظارات مردم باشد.
انتظاراتی که از شماره پیراهن او نشات میگرفت. او ترجیح میداد پیراهن شماره 27 را بپوشد زیرا در اسپورتینگ نیز همین شماره را میپوشید.
رونالدو همیشه متهم به خودخواه بودن و تکروی است، با این وجود فرگوسن تمام حیثیت کاری خود را بر روی او گذاشته و مجددا با او قراردادی تا پایان سال 2010 به امضا رسانده است.
رونالدو در مصاحبهای با نشریه (ایونینگ نیوز) گفت: (منچستریونایتد همیشه برای کمک به من حاضر است و همیشه از من حمایت میکند. من باید این را تلافی کنم.)ولی رونالدو اغلب در بازیها، مشکل عصبی پیدا میکند. او نمیتواند اعصاب خود را کنترل کند و زود از کوره در میرود. او یک بار به خاطر رفتار خشونتبار و انگشت تکان دادن به نشانه تهدید به سوی تماشاچیان از بازی اخراج و از یک مسابقه نیز محروم شد.
(فیلیپ اسکولاری) مربی تیم ملی پرتغال نیز به او هشدار داد در مسابقات جامجهانی رفتار خودش را کنترل کند.
کریستیانو رونالدو در سال 2005 به (بازیکن جوان ویژه فیلیپو) معروف شد و از سوی فیفا بیستمین بازیکن برتر تاریخ فوتبال لقب گرفت. او با وجود اخلاق تندش محبوب طرفداران منچستریونایتد باقی ماند. به همین خاطر دوست ندارد هرگز تیم منچستریونایتد را ترک کند. او در بازیهای جامجهانی اولین گل خود را با ضربه پنالتی به تیم ملی ایران زد
زندگی خصوصی
پدر رونالدو که (دینیس آویرا) نام داشت هفتم سپتامبر 2005 و در زمان بازیهای مقدماتی جامجهانی از دنیا رفت.
رونالدو چند ساعت پس از شنیدن این خبر مجبور بود برابر تیم روسیه بازی کند و این برای او بسیار سخت بود ولی میدانست امکان ندارد در بازی غایب باشد. پس از بازی، سرالکس فرگوسن خود، رونالدو را مشایعت کرد و به کشورش فرستاد.
رونالدوبا زنی به نام (مرچه رومرو) مجری اسپانیایی تلویزیون پرتغال آشنا شد. هر چند اصلیت اسپانیایی دارد ولی در پرتغال به دنیا آمده و رشد کرده است. او با آشنایی خود با رونالدو تنفر خیلیها را برانگیخت زیرا بسیاری از طرفداران رونالدو او را شایسته نامزدی فوتبالیست محبوب خود نمیدانستند و سایتهای اینترنتی علیه او ایجاد کردند.
(مرچه) نه سال از کریستیانو بزرگتر بود و از همسر اولش طلاق گرفته بود. کریستین همیشه دوست دارد زندگی خصوصی خود را به معنای واقعی آن خصوصی نگه دارد و معتقد است زندگی خانوادگی از زندگی حرفهای جداست و هیچ گاه در این مورد صحبتی نکرد و نامزدی او با خود را تأیید نمی کرد.سرانجام در بیستم سپتامبر 2006 (مرچه) هم تایید کرد که دیگر رابطهای با کریستیانو رونالدو ندارد.
او هزینه سفر (مارتونیز) پسربچه یازده ساله اندونزیایی و پدرش که از بازماندگان سونامی بودند را پرداخت تا آنها بتوانند به خاطر علاقه پسرک برای دیدن بازیهای مقدماتی جامجهانی به اروپا بروند.
دیگر همتیمیهای رونالدو پس از ملاقات این پدر و پسر تقبل کردند که با کمک یکدیگر هزینه خرید یک خانه جدید در اندونزی را برای آنها فراهم آورند. پس از پایان بازیهای مقدماتی، رونالدو به اندونزی رفت تا از سرزمینهای مصیبتزده آن دیدن و برای آنها کمکهای خیریه جمعآوری کند. او در این سفر با (یوسف کالا) رییسجمهور اندونزی نیز دیدار کرد و توانست با به حراج گذاشتن وسایل ورزشی خود در جاکاراتا پایتخت اندونزی، 120 هزار دلار آمریکا کمک جمع کند.
رونالدو هم اکنون یک خانه دو میلیون پوندی در (وود فورد) واقع در انگلیس دارد. پس از حضور کریستیانو در تیم ملی کشور پرتغال و بازی مقابل تیم انگلیس در مسابقات جامجهانی آلمان، طرفداران تیم انگلیس به نشانه خشم خود شیشههای خانه گرانقیمت کریستیانو را شکستند.
رونالدو نیز از این عکسالعمل غیرمنطقی مردم ناراحت شد و اعلام کرد منچستر را ترک میکند و آینده او در اسپانیاست. (مرچه) سی ساله که در آن زمان هنوز با کریستیانو رابطه داشت گفت: اگر کریستیانو قبل از اینکه خشم مردم فرو بنشیند به انگلیس بازگردد، کار احمقانهای کرده است. او حتی از ستاره منچستریونایتد تقاضا کرد برای بردن وسایلش هم به آن جا بازنگردد.
شایعه رابطه کریستیانو رونالدو با دختری به نام (جمااتکینسون) به تازگی بر سر زبانها افتاده است. با این وجود نامزد قبلی کریستیانو پیام تبریک خود را برای او فرستاد (مرچه رومرو) که در سال 2005 از کریستیانو جدا شد بهترین آرزوهایش را نثار این زوج کرده است. گفته میشود (جما) نیز به تازگی از نامزد سابقش که اتفاقا او نیز یک فوتبالیست بوده، جدا شده است. رابطه کریستیانو و (جمااتکینسون) ناگهان تیتر درشت صفحه اول تمام نشریات پرتغال شد.
(جمااتکینسون) هنرپیشه نوپای شبکه ITV خود اظهار داشته که با کریستیانو رونالدو آشنا شده است.
او نخستین بار کریستیانو را همین اواخر در یک مهمانی ملاقات و اعتراف کرد از این آشنایی بسیار خوشحال است. وی اظهار داشت: (کریستیانو مرد خیلی خوبی است. شنیدهام خیلیها به من حسادت میکنند. این موضوع برای من اصلا عجیب نیست.) این هنرپیشه 22 ساله که پیش از این با (مارکوس بنت) بازیکن تیم (چارلتون) آشنا بود، گفت: (من به فوتبال علاقه خاصی ندارم و اگر با کریستیانو آشنا شدهام به خاطر شخصیت اوست. اصولا فوتبالیستها همه آدمهای خوبی هستند. در ضمن دلم نمیخواهد زیاد درباره این موضوع صحبت کنم چون نامزدی من با مارکوس به خاطر مصاحبهام با خبرنگارها به هم خورد. نمیخواهم این موضوع دوباره تکرار شود.) ظاهرا از این پس یک زن به جرگه زنان خبرساز فوتبالیستهای انگلیس افزوده شده است.
سرالکس فرگوسن همیشه از کریستیانو رونالدو به عنوان یک بازیکن برتر نام میبرد. او در یک مصاحبه مطبوعاتی در جواب به این سوال که آیا رونالدو بازیکن سال میشود یا نه، اظهار داشت: (مطمئنم نام او در لیست است. او 23 سال دارد و به نظر من بهتر از این هم میشود. او به بلوغ لازم رسیده و امیدوارم بازیکنان جوان ما مثل او خود را نشان دهند.
خیلی کم هستند کسانی که مانند کریستیانو میتوانند برابر بازیکنان هجومی بایستند. مدافعان نمیتوانند این جور بازیکنان را کنترل نمایند؛ به همین خاطر است که همه به او به چشم یک (خطر بزرگ) نگاه میکنند.)
کوتاه از کریستیانو
_ او در بازیهای یورو 2004 و جامجهانی 2006 به عنوان جذابترین بازیکن شناخته شد.
_ در کودکی با نام مستعار (کلویورت) نامیده میشد.
_ او از سهامداران (نایک)، (پیپ جینز)، (اکسترا جاس) (نوشیدنی انرژیزای اندونزی) و اتومبیل سوزوکی است هر چند که خود یک اتومبیل بیامو مشکی دارد.
_ تیم محبوب کودکی او (بنفیکا) بود.
_ قهرمان کودکی رونالدو (مارادونا) بود.
_ قهرمان کنونی او (لوییس فیگو) و (تیه ریآنری) هستند.
_ رونالدو که در لیسبون بزرگ شده است همیشه به خاطر لهجه (مادیرایی)اش مورد تمسخر بچهها قرار میگرفت.
_ رونالدو با (آلبرتو جاردیم) فرماندار زادگاه خود دوست صمیمی است
شناسنامه
- نام کامل» لیونل آندرس مسی
- تاریخ و محل تولد: ۲۴ ژوئن ۱۹۸۷ در روزاریوی آرژانتین
- ملیت: آرژانتینی و اسپانیائی
- قد: ۱۶۹ سانتی متر
- وزن: ۶۷ کیلوگر
- باشگاهها: جوانان بارسلونا، بارسلونا
- نخستین بازی ملی: آگوست ۲۰۰۵ برابر مجارستان
اولین بازی
یک فوروارد کامل زمانی کارش را صحیح انجام داده که گلی را به ثمر رسانده باشد. «مسی» در این دیدار گلی به ثمر نرساند، اما یک بار در موقعیت گل قرار گرفت که دفاع حریف روی او تکل خطا انجام داد و یک ضربه آزاد به نفع «بارسا» اعلام شد و زننده این ضربه هم کسی نبود جز رونالدینیو که با این ضربه اولین گل بازی را به ثمر رساند.
اولین گل
اولین گل او در دیدار مقابل آلباسته بود که روی پاس رونالدینیو در موقعیتی مناسب توپ را از روی سر دروازبان به درون دروازه انداخت
سیستم جوانگرا
«مسی» در «روناریو» متولد شده است، در آرژانتینأ اما در «بارسلونا» همه او را از خودشان میدانند و به نظر میرسد یکی از اولین محصولهای سیستم جوانگرای بارسلون جدید باشد. با اینکه رونالدینیو، اتوئو و دکو نامهای معروفی هستند و در همه جای دنیا شناخته شدهاند، اما «بارسلونا» به محصولات جوان داخلی خود نیز میبالد و «مسی» آخرین فرد از حلقه نامهای پرداخته شدهیی در «بارسلون» است که نامهایی چون «کارلوس پویول»، «ژاوی هرناندز»، «ویکتور والدز»، «آندره اس اینیستا» و... را شامل میشود.
مقایسه با مارادونا
مسی در سال 1987 به دنیا آمده است. در پنج سالگی بازی فوتبال را آغاز کرده )در باشگاه گراندولی(أ در تیمی که پدرش هم در آن مشغول فعالیت بوده است. تواناییهای او مسوولان باشگاه «نیول اولدبویز» را قانع کرد که «لیونل» را به خدمت بگیرند و او به برادر بزرگترش که در آن باشگاه بازی میکرد ملحق شد. مربی او در آن باشگاه «ایزیگو دومینگوئز»، میدانست که او استعداد شگرفی در خود پنهان دارد. او میگوید: «او میتوانست کارهایی با توپ انجام دهد که قوانین فیزیک را به بازی میگرفت. تنها کسی که قبل او دیدهام که چنین تواناییهایی دارد، «دیهگو مارادونا» است...
مشکلات پزشکی
پیشرفت «مسی» با اخباری که نشان از یک بیماری هورمونی در او داشت که باعث توقف رشد او میشد، تحتالشعاع قرار گرفت. پدرش تصمیم گرفت به «کاتالونیا» مهاجرت کند تا بتواند هزینه درمانی سنگین او را به نحوی تامین کند، اما «بارسلونا» همه چیز را در مورد استعداد «لیونل» جوان میدانست و بنابراین پیشقدم شد تا هزینههای درمان او را بپردازد و همچنین با او قراردادی برای بازی در تیم جوانان «بارسلونا» منعقد شد.
آغاز به کار در اسپانیا
وقتی «مسی» پا به اسپانیا گذاشت فقط یک متر و چهل سانتی متر قد داشت. اما قد و هیکل و نیز تواناییهای او بسرعت شروع به رشد کردند و در مدت زمان کوتاهی حدود سی سانتیمتر به قد او اضافه شد. پس از به ؤمر رساندن سی و هفت گل و سی بازی در اولین فصل بازیاش، فدراسیون فوتبال اسپانیا به او پیشنهاد کرد تا در تیم ملی اسپانیا شروع به بازی کند. مربی تیم زیر شانزده سالههای اسپانیا در آن زمان یعنی آقای «گینس مندس» یکی از بزرگترین علاقهمندان او بود. او در مورد «مسی» در آن زمان گفت: «در میان بازیکنانی در این سن، او بهترین بازیکنی است که من در عمرم دیدهام.»
ثبت رکورد برای بارسلونا
در نوامبر سال 2003، مسی در یک بازی دوستانه در مقابل «اف ثپورتو» بازی کرد و یک سال بعد هم اولین بازی رسمیاش با پیراهن بارسلونا را در مقابل تیم «اسپانیول» به انجام رساند. او در فصل گذشته در بازیهای چندی ظاهر شد، من جمله در لیگ قهرمانان مقابل «شاختار دونتسک». پس از آن در بازی مقابل «آلباسته» بود که «لیوئل» با زدن گل در کتاب رکوردهای «بارسا» به عنوان جوانترین گلزن تاریخ باشگاه شناخته شد.
بازیکنی جهانی
در تابستان ستاره اقبال «مسی» بالاتر هم رفت. او آرژانتین را به فتح جام جهانی جوانان رهنمون شد. او در این جام عنوان بهترین گلزن و بهترین بازیکن تورنمنت را دریافت کرد. مربی آرژانتین «خوزه پکرمن»، او را در دیدار دوستانه با مجارستان به تیم ملی بزرگسالان دعوت کرد، اما در این بازی او خودش را نشان نداد و از حیث کارکرد منفی در صدر اخبار قرار گرفت. «مسی» در این بازی دو دقیقه پس از ورود به زمین توسط داور از بازی اخراج شد.
قرارداد جدید
«بارسلونا» از این میهراسید که مبادا باشگاههای دیگر جواهرش را از چنگ باشگاه در آورند، بنابراین پس از مدتزمان کوتاهی پس از یک قرارداد پنج ساله، به او پیشنهاد تمدید قرارداد دادند و با او تا سال 2014 با حقوق صد و پنجاه میلیون پوند که هم تراز قرارداد رونالدینیو بود، قرارداد بستند.
استعداد ویژه
مشکل آنجا بود که بارسلونا در دیدارهای لیگ اسپانیا نمیتوانست از مسی استفاده کند. ملیت غیراسپانیایی او اجازه چنین کاری را به باشگاه در سال جاری نمیداد. اما اعطای عنوان شهروند افتخاری اسپانیا به او به این معناست که او دوباره میتواند در ترکیب تیم مردمی و محبوب اسپانیا قرار گیرد. «ریکارد» عقیده دارد میتواند از «مسی» در هر بازی استفاده کند و میگوید که پس از درخشش در مقابل «اودینزه» اعتمادش به «مسی» بیشتر شده است. او میگوید: «مسی یک بار دیگر نشان داد که چه استعداد ویژهیی دارد. او همچنان جوان است، اما حضورش در تیم حیاتی به نظر میرسد.»
بعد از مارادونا هیچ فوتبالیستی نتوانست به خوبی یاد او را در دل ها زنده کند .تا این که بار دیگر در فوتبال آرژانتین حادثه ای رخ داد . و آن ظهور ستاره ای آرژانتینی، کوتاه قد، کم وزن با پوستی سفید بود به نام لیونل مسی. طولی نکشید که او با زدن ۳۷ گل در ۳۰مسابقه برای جوانان بارسلونا توجه همه را به خود جلب کرد . درمیان همه ی نگاه ها، نگاه دیگو آرماندو مارادونا جدی تر از همه او را می پایید. مارادونا با دیدن بازی های مسی به رازی بزرگ پی برد . احساس مارادونا به او می گفت که این بار جانشین واقعی اوپیدا شده.پس از مدتی باتلاش مارادونا و مربی تیم جوانان بارسلونا مسی به بارسلونای اصلی راه یافت. و به این ترتیب ستاره ی جوان به یکی از بزرگترین آرزوهایش دست یافت .اما برای مسی با ارزش تر از بازی کردن در تیم بارسلونا داشتن حامی بزرگی همچون مارادونا بود .
. بعد از مارادونا در تمام دنیا بازیکنان زیادی مارادونا نامیده شدند : مارادونای شرق، مارادونای غرب، مارادونای آسیا، مارادونای اروپا، مارادونای عرب و... . اما این موضوع یعنی خوانده شدن به نام مارادونا در آرژانتین کشور مارادوناها به گونه ی دیگری شکل گرفت . بیشتر بازیکنان آرژانتین در آغاز درخششان، مارادونا خوانده شده اند بازیکنانی مثل : آیمار، ریکلمه، توز , ساویولا و... . اما گویا هیچکدام لیاقت داشتن چنین لقبی را نداشتند و زیر سنگینی شهرت و افتخارات این نام کمر خم کردند .عدم موفقیت تمام این بازیکنان خود دلیلی بود تا کارشناسان و مردم بار دیگر به این باور برسند که مارادونا واقعا تکرار نشدنی است
فینال لیگ قهرمانان اروپا 2008 - 2009
مسی در بازی مقابل منچستر یونایتد در فینال لیگ قهرمانان اروپا خئش درخشید و در دیداری که با نتیجه 2 بر 0 به پیروزی رسیدند گل دوم تیمش را به ثمر رساند.ا. در فینال لیگ قهرمانان اروپا در فصل 2005 - 2006 به علت مصدومیت غایب بود ولی در این بازی حضور داشت و نقش مهمی هم در کسب این عنوان بارسلونا داشت.
لالیگا 2004 - 2005 و 2005 - 2006 و 2008 - 2009
جام حذفی اسپانیا 2008 - 2009
لیگ قهرمانان اروپا : 2005 - 2006 و 2008 - 2009
سوپر کاپ اسپانیا: 2005 و 2006 و 2009
مدال طلای المپیک 2008
قهرمان جام جهانی جوانان 2005
سوپرکاپ اروپا 2009
افتخارات شخصی:
بهترین بازیکن زیر 21 سال اروپا 2007
آقای گل جام جهانی جوانان 2005
بهترین بازیکن جام جهانی جوانان 2005
آقای گل لیگ قهرمانان اروپا 2008 - 2009
به نوشته وطن امروز و به نقل از Zeit Online ؛ با«لیو» در رختکن نوکمپ، یکی از بزرگترین ورزشگاههای دنیا رو به رو شدم. مسی از سکوها همانند لکهای کوچک، مهارناشدنی و بسیار سریع به چشم میآید. او از نزدیک هم جوانی نحیف اما جان سخت و خستگیناپذیر است؛ بیاندازه کمرو و خجالتی. زیر لب ترانهای آرژانتینی را زمزمه میکند. چهرهای دوست داشتنی، صاف و بدون چین و چروک دارد، بدون ریش و سبیل.
لیونل مسی کوچکترین قهرمان زنده فوتبال است، با لقب «کک». او اندام بچه را داراست. در واقع رشد او به عنوان کودک تقریبا در 10 سالگی متوقف شد. دست و پاهای کودکان دیگر بلندتر بودند؛ صدایشان هم دستخوش دگرگونی میشد. با این حال لیونل کوچک ماند. یک جای کار ایراد داشت. آزمایشها هم این موضوع را تایید میکردند؛ هورمونهای رشد او تا اندازهای منظم عمل نمیکردند.
آن طور که معلوم شد، مسی به گونهای نادر از بیماری «نانیسم» مبتلا بود. همزمان با هورمونهای رشد در کار دیگر هورمونها نیز اختلالهایی ایجاد شده بود و آنها نیز ترشح نمیشدند. پوشیده نگه داشتن این ایراد ناشدنی بود. دوستان در زمین فوتبال متوجه شدند که [رشد] لیونل متوقف مانده است. مسی میگوید: «همیشه کوچکتر از همه بودم. هر کاری که میکردم و هر کجا که میرفتم، آنها همیشه میگفتند لیونل عقب افتاده است.»
انگار او در جایی از مسیر از بقیه عقب افتاده بود.
در 11 سالگی قد او تقریبا 140 سانتی متر است. پیراهن باشگاهش، نیو ولز اولد بویز در شهر روزاریوی آرژانتین برایش بسیار بزرگ است و به تنش زار میزند. پایش در کفش شنا میکند، بنابراین او بند کفشهایش را همانند کفشهای خانگی میبندد. او بازیکنی استثنایی است، با این حال اندام یک کوتوله 8 ساله را دارد و نه یک نوجوان در حال رشد را.
درست در سن و سالی که در آن هرکس با نگاه به آینده میخواهد استعدادهایش را برای رشد و پیشرفت به کار بگیرد، رشد اولیه در مورد دست ها، پاها و تن او راکد میماند. این برای مسی به معنای پایان تمام امیدهایی است که از نخستین روزهای حضورش در زمین فوتبال در پنج سالگی داشت. او احساس میکند، که با پایان یافتن رشدش همه چیز پایان یافته است. هر چیزی که او میخواست روزی بشود. همزمان پزشکان در این اندیشه هستند که چنانچه با این بیماری به موقع مبارزه شود، شاید بتوان آن را بر طرف کرد.
تنها اقدام ممکن هورمون درمانی با هورمون GH است؛ بمباران سالانه که با کمک آن شاید بتوان سانتیمترهایی از رشد صورت نگرفته را جبران کرد؛ سانتیمترهایی را که او نیاز دارد تا با آنها بتواند با غولهای فوتبال مدرن رقابت شانه به شانهای داشته باشد. درمان این بیماری برای خانواده بیاندازه سنگین و پرهزینه است، درمان آن ماهانه 900دلار خرج دربر دارد. فوتبال برای رشد و رشد برای فوتبال؛ از این به بعد این تنها راه پیشرواست.
او در جریان یک بازی توجه یک استعداد یاب را به خود جلب میکند. استعدادیابها در زندگی بازیکنان فوتبال همه چیز هستند. با هر مسابقهای که آنها به تماشایش میروند، با هر نوجوانی که تصمیم میگیرند، رشد و پیشرفتش را پیگیری کنند و با هر پدری که میخواهند، با او به صحبت بنشینند، درباره سرنوشتی تصمیم میگیرند و آن را رقم میزنند. آنها در بیشتر موارد درها را به روی بازیکنان جوان میگشایند. با همه اینها چیزی که باید به مسی ارائه شود، بسیار بیشتر است. آنها نه تنها میتوانند فوتبالیست شدن را برای او ممکن کنند، که سلامت و تندرستی را بار دیگر به او باز میگردانند.
کارلس رکساچ، مدیر ورزشی بارسلونا پس از آنکه لیونل را در زمین دیده بود، این طور تعریف میکند: «پنج دقیقه برای دیدن اینکه او برگزیده است، کافی بود». آشکار است که استعدادی بینظیر در پاهای مسی نهفته است. چیزی که از فوتبال فراتر میرود. وقتی کسی به تماشای او هنگام فوتبال مینشیند، همانند وقتی است که فرد به موسیقی گوش میدهد، گویی هر قطعه در یک ترکیب از هم پاشیده به جای خودش بازمیگردد.
رکساچ میخواهد او را خیلی زود از آن خود کند: «هر کسی بود، بلافاصله او را با طلا میسنجید». آنها روی یک کاغذ بی ارزش قرار داد خود را مینویسند، روی یک دستمال. رکساچ و پدر «کک» پای آن قرارداد را امضا میکنند. این تکه کاغذ بی ارزش زندگی لیونل را دگرگون خواهد کرد. بارسلونا این کودک جاودانه را باور دارد.
باشگاه تصمیم میگیرد که هزینههای هر هورمونی را که ترشح نمیشود، بپردازد اما مسی برای درمان باید راهی اسپانیا شود، همراه با همه اعضای خانواده، پدر، مادر و سه خواهر و برادرش که اکنون با او از روزاریو رفتهاند؛ بدون مدرک و بدون کار و با اعتماد صرف به قراردادی که روی یک دستمال نوشته شده است. با این امیدواری که شاید در این اندام کودکانه بخت و اقبال آنها نهفته باشد. باشگاه در سال 2000 به مدت
3 سال هر گونه پشتیبانی پزشکی و درمانی مسی را تضمین میکند. برخی بر این باورند که شخصی که ایمان دارد به یاری فوتبال میتواند از جهنم و عذاب خارج شود، نیرویی در خود دارد که او را به هدف دلخواهش میرساند.
با این همه درمان به گونهای وحشتناک توان مسی را میگیرد. حالش همواره بد است و پیدرپی بالا میآورد. عضلهها به نظر در حال پاره شدن و استخوانهای بدن در حال خرد شدن هستند. در عرض چند ماه اندامش بزرگتر شده و به اندازهای میرسد که در واقع در مدت چند سال باید به این اندازه میرسید.
مسی میگوید: «توانایی درد کشیدن را نداشتم و نمیتوانستم به باشگاه جدیدم چیزی ارائه بدهم، باشگاهی که همه چیز را مدیونش هستم». تفاوتی بنیادین میان آنهایی است که استعدادشان را به کار میگیرند تا پیشرفت کنند و آنهایی که همه چیزشان بسته به آن استعداد است.
هنر زندگی است اما نه به این معنا که هنر همه چیز یک فرد شود و او را در خود غرق کند بلکه به آن معناست که به شخصی آتیه ببخشد. برنامه دومی وجود ندارد، هیچگونه جایگزینی هم وجود ندارد که بتوان به آن رجوع کرد.
سرانجام بارسلونا پس از 3 سال میخواهد لیونل مسی را به کار بگیرد و خانواده میداند که اگر او اکنون نتواند آنطور که از او انتظار میرود، بازی کند، دردسرهایی برطرف ناشدنی پیش خواهد آمد. آنها در آرژانتین همه چیز را از دست دادهاند و در اسپانیا هم هنوز چیزی را به دست نیاوردهاند. اما زمانی که «کک» شروع به بازی میکند، هرگونه ترس و هراسی محو و برطرف میشود. مسی با تمرین سخت و پشتیبانی باشگاه نه تنها شجاعت که حتی رشد جسمانی لازم را نیز سال به سال و سانتیمتر به سانتیمتر به دست میآورد.
هیچ کس به درستی نمیداند که او امروز چند سانتیمتر قامت دارد. بیشتر افراد میگویند او 69 / 1 متر است برخی هم کمی کمتر. برخی هم عنوان میکنند مسی هماکنون به 60 / 1 میرسد و هنوز هم در حال رشد است. منابع رسمی دقیق نیستند. آنها به او رفته رفته سانتیمترهای بیشتری را نسبت میدهند.
گویا بحث بر سر درآمد یا بهایی است که او از خود در میدان نشان میدهد. حقیقت آن است که پیش از به صدا درآمدن سوت آغاز بازی و زمانی که دو تیم برابر هم صفآرایی میکنند، قد بازیکنان کم و بیش در یک اندازه و راستاست. تنها باید به چهره بازیکنان نگاه کرد تا چهره مسی را تشخیص داد. زمانی که تصاویر تلویزیونی سر او را نشان ندهد، از اندامش نمیتوان دریافت او مسی است.
در واقع هیچ کسی به طور پیدرپی به دنبال او نیست. مرکز ثقل او به گونهای است که مدافعانی که میکوشند او را متوقف یا سرنگون کنند، نمیتوانند. او زمین نمیخورد حتی متزلزل هم نمیشود. به دویدنش ادامه میدهد، توپ را پیش میاندازد، متوقف نمیشود، دریبل میکند، جلو میزند، میخزد، فرار میکند و فریب میدهد. او مهارناشدنی است.
در بارسلونا به تمسخر گفته میشود، روبرتو کارلوس و فابیو کاناوارو، مدافعان بزرگ سابق رئال مادرید، ترجیح میدادند هرگز به چهره مسی نگاه نکنند، تنها به این خاطر که هرگز نتوانسته بودند، از او جلو بزنند. مسی فوقالعاده سریع است. او با پاهای کوچکش مثل برق میدود، پاهایی که توپ را محکم حفظ و با هر حرکتی آن را کنترل میکنند. انگار که آنها دست هستند نه پا. حریفانش با مانورهای فریب دهندهاش ناگهان خود را دست خالی مییابند. نه از مسی خبری است و نه از توپ!
تماشای [بازی] مسی یعنی تماشای چیزی فراتر از فوتبال. چیزی ورای فوتبال و همتراز با زیبایی. همسان با شور و هیجان. بیننده او دیگر فاصلهای میان خود و مسابقه نمییابد، بلکه خود را کاملا در درون آن مییابد و با حرکتهای ناشیانه اما هماهنگش همذات پنداری میکند.
از همین رو بازی مسی با قطعههای پیانوی آرتورو بندتی میکل آنجلی، با تابلوهای رافائل و با فرمولهای ریاضی جان نش درباره تئوری بازی که فراتر از یک آهنگ، رنگ و منطق هستند، قابل قیاس است. اینها که گفته شد همگی تاثیری هیپنوتیزم گونه دارند. درست همانند وقتی که کسی برای نخستین بار به تماشای بازی مسی مینشیند. او خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر قرار میگیرد.
زمانی که توصیف روزنامهنگاران ورزشی از مسی را میخوانیم، در مییابیم که او چه تردست هنرمندی است. در جریان مسابقهای میان بارسلونا و رئال مادرید که در آن بازیکنان حریف میکوشیدند، او را پی در پی از کار بیاندازند، گزارشگر مسابقه گزارش بازی را رها کرده و با هیجان تمام فریاد میکشد: «او نمیافتد، نمیافتد، نمییی افتددد!!!» در مسابقهای دیگر میان دو دشمن دیرینه فریادهای پرشور «messi, messi» با حرف a همراه میشود و او از این پس برای همیشه «مسیا» [ناجی] خوانده میشود. دومین لقبش پس از «کک». بازی او به گونهای سحرآمیز همه را شگفتزده و مبهوت میکند.
و مسیح او در فوتبال کسی جز دیهگو آرماندو مارادونا نیست. به ندرت میتوان باور کرد، با این حال زمانی که مسی بازی میکند، پاسهای مارادونا را در سر دارد؛ درست همانند یک شطرنج باز که در موقعیتهای مشخصی از بازی از حرکتهای قهرمانی بزرگ الگوبرداری و درست همان حرکتها را اجرا میکند. مسی در 18 آوریل 2007 در بارسلونا کپی گلی را به ثمر رساند که مارادونا در 22 ژوئن 1986 در مکزیک به ثمر رسانده بود و از آن با عنوان گل قرن یاد میشود.
بیست سال بعد اما درست عین همان. مسی هم در 60 متری دروازه حریف حرکتش را آغاز کرد، او هم در یک استارت دو بازیکن حریف را جا گذاشت و با سرعت روانه محوطه جریمه شد، همان جا یکی از بازیکنان که او آنها را جاگذاشته بود، دوباره تلاش میکند، او را سرنگون کند اما بینتیجه. سه مدافع مسی را احاطه میکنند اما او به جای آنکه گلزنی کند، به سمت راست میرود، دروازهبان و بازیکنی دیگر را دریبل میکند... و گل میزند و پس از گل تصویری از بهت بازیکنان بارسلونا که از حیرت در جای خود میخکوب شدهاند.
آنها سرهایشان را در دست گرفتهاند و چنان به دور و بر خود نگاه میکنند که گویا نمیتوانند باور کنند بار دیگر توانستهاند شاهد به ثمر رسیدن چنین گلی باشند. زمانی که مارادونا در مکزیک گلزنی کرد، مسی هنوز به دنیا نیامده بود. او تازه در سال 1987 متولد شد و دلیلی که من به خاطر آن به بارسلونا سفر کردم و میخواهم با او دیدار داشته باشم این است که من در ناپولی با افسانه دیهگو مارادونا بزرگ شدم. هیچ گاه بازی آرژانتین و ایتالیا را در جام جهانی 1990 فراموش نخواهم کرد.
مسابقهای که دست بیرحم تقدیر خواسته بود که تیم ملی ایتالیای آزگلیو ویچینی و توتو اسکیلاچی در نیمهنهایی با آرژانتین مارادونا روبهرو شود. آن هم درست در ورزشگاه سائو پائولوی شهر ناپولی! زمانی که اسکیلاچی گل نخست را به ثمر میرساند، ورزشگاه واکنشی شادمانه را بروز میدهد. با این حال حس میشود که در میان تماشاگران اوضاع آن طور که باید باشد، نیست.
پس از گل کانیگیا فریادهای بلند تماشاگران غیر ایتالیایی و غیر ناپلی بر ضد مارادونا کارگر میشود و اکنون چیزی رخ میدهد که در تاریخ فوتبال هرگز اتفاق نیفتاده بود و شاید هم دیگر هیچگاه رخ نخواهد داد؛ جو حاکم بر ورزشگاه بر ضد تیم ملی خودی میشود. تماشاگران اهل ناپولی فریاد میکشند: «دیهگو! دیهگو!» آنها عادت کرده بودند که نام او را صدا بزنند. چگونه باید آنها را برای این کار تنبیه کرد و چگونه قرار بود آنها به ناگهان دیگر از او پشتیبانی نکنند؟ مارادونا موفق شد، منطق هواداری را وارونه کند.
آن روز را بسیار خوب به یاد دارم. تقریبا یازده ساله بودم و چنین فوتبالی را شاید دیگر بار به ندرت تجربه خواهم کرد. اما به نظر میرسد چیزی از گذشته بازگشته است. گل بازی برابر انگلیس در جام جهانی مکزیک و گلی که «کک» بیست سال بعد به ثمر رساند، یکی از لحظههای فراموش ناشدنی کودکیام را تایید میکند. تصور میکنم که چه اندازه فوقالعاده و یا سرگیجه آور بود، اگر میشد مسی را به هنگام بازی در ورزشگاه سائوپائولو تماشا کرد.
لحظه باورنکردنی دیدارم با مسی درست زمانی است که به او میگویم که او وقتی بازی میکند، شبیه مارادوناست. شبیه اواست یعنی نمیدانم چگونه باید تصویری را که هزاران بار دیده شده، بهتر بیان کنم. با این حال میخواهم این موضوع را به او بگویم. او به من پاسخ میدهد: «آیا این واقعیت دارد؟» پاسخی با لبخند، با خجالت و شرم بیشتر از معمول و البته شادمانی بسیار. از این گذشته مسی حاضر بود با من ملاقات کند، نه به این خاطر که من نویسنده هستم یا به خاطر اینگونه علتها، بلکه تنها از آن رو که من اهل ناپولی هستم.
مسی میگوید: «ناپولی را دوست دارم. دوست دارم خیلی زود به آن شهر سر بزنم. بیتردید خوب خواهد بود اگر بتوانم در آنجا مدت بیشتری بمانم. این برای یک آرژانتینی درست همانند آن است که به خانهاش میرود. ناپولی برای مسی و بسیاری از هواداران بارسلونا مکانی مقدس البته در فوتبال به شمار میآید. ناپولی مکان تبرک بخشی استعدادهاست. شهری که رب النوع فوتبال در آن بهترین سال هایش را گذراند. جایی که او از هیچ برخاست و قهرمان شد. بالاتر از تمام تیمهای بزرگ. فاتح دنیا.
لیونل مسی درست نقطه مقابل آن چیزی است که انسان از یک ستاره فوتبال انتظار دارد. او بی و دستوپاست و عبارتهای معمولی را که به او پیشنهاد میشود، به کار نمیگیرد، سرخ میشود و به کفش هایش نگاه میکند. زمانی هم که نمیداند چه چیزی باید بگوید، شروع به جویدن انگشتهایش میکند. اما داستان «کک» از هر منظر بسیار شگفت انگیز است. مسی همانند زنبور مودار است.
میگویند زنبور مودار در واقع نباید پرواز کند، چرا که بدنش بسیار بزرگ است و تحمل این وزن برای بالهای کوچکش بیش از اندازه دشوار. با این حال زنبور مودار این موضوع را نمیداند و بسادگی پرواز میکند. مسی هم با اندام کوچکش، با پاهای کوتاهش و سینه باریکش و با تمام اختلالهای رشدش در واقع هرگز نباید میتوانست در فوتبال مدرن و پر از درگیری امروز بازی کند!
"